Total search result: 202 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
lemon |
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری |
lemons |
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری |
|
|
Other Matches |
|
inning |
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ |
billiard |
بازی بیلیارد |
snooker |
بازی شبیه بیلیارد |
striker |
بیلیارد بازی که نوبت اوست |
strikers |
بیلیارد بازی که نوبت اوست |
gamesmanship |
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی |
safety |
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ |
billiard point |
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن |
to make a goal |
یک بازی بردن |
amateurism |
ورزش اماتوری |
bridged |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
bridge |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
bridges |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
closed |
وضع اماتوری یاحرفهای |
gimmick |
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود |
gimmicks |
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود |
pocket |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
pockets |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
shinny |
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی |
harlequinade |
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی |
frame |
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ |
cutthroat |
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند |
misplay |
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن |
game |
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود |
dib |
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند |
shinney |
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود |
kiss in the ring |
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد |
to make a trick |
با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی] |
fire fight |
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی |
billiards |
بیلیارد |
english billiards |
بیلیارد انگلیسی |
eight ball billiard |
بیلیارد امریکایی |
cueball |
گوی بیلیارد |
billiard table |
میز بیلیارد |
imbibed |
تحلیل بردن فرو بردن |
imbibe |
تحلیل بردن فرو بردن |
imbibing |
تحلیل بردن فرو بردن |
to push out |
پیش بردن جلو بردن |
imbibes |
تحلیل بردن فرو بردن |
charlatanic |
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی |
harlepuinade |
نمایش لال بازی ودلقک بازی |
crampet game |
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج |
balking billiard |
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده |
cues |
باچوب بیلیارد زدن |
head |
انتهای میز بیلیارد |
cue |
باچوب بیلیارد زدن |
masochism |
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه |
English |
گردش فرفرهای گوی بیلیارد |
balkline |
خط عرضی روی میز بیلیارد |
carom |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
cannons |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
rotation billiard |
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره |
cannon |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
center spot |
نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی |
top |
ضربه به بالای توپ بیلیارد |
beds |
سطح هموار کف میز بیلیارد |
bed |
سطح هموار کف میز بیلیارد |
forty one continous billiard |
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه |
cribbage billiard |
بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی |
nine ball billiard |
بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار |
fifteen ball billiard |
بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی |
masse |
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد |
Bureaucracy . Red tape . |
کاغذ بازی ( قرطاس بازی ) |
break shot |
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد |
bank shot |
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد |
baulking |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
balks |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
in hand |
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده |
baulks |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
balk |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
bumper pool billiard |
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها |
balked |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
balking |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
baulked |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
balkline spot |
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد |
long string |
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد |
follow shot |
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد |
bottle pocket billiard |
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند |
forcing |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
forty one billiard |
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد |
forces |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
block |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
blocks |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
anchors |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
head spot |
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد |
blocked |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
anchor |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
anchoring |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
billiard spot |
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی |
force |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
one and nine balls billiard |
بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند |
placing |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
places |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
place |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
stop shot |
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد |
mr. and mrs billiards |
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد |
stick bridge |
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد |
cuts |
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند |
cut |
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند |
cues |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
pocket billiards |
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر |
basebal billiard |
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12 |
count |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
counts |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
counting |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
cue |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
poker pocket billiards |
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار |
counted |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
drags |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
drag |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
dragged |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
three cushion billiards |
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز |
hazarding |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazards |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazarded |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazard |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
shake bottle |
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد |
pill pool billiard |
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص |
batting order |
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت |
foot spot |
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد |
line up billiard |
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین |
one pocket billiard |
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد |
hug the rail |
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی |
chalking |
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم |
chalked |
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم |
chalks |
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم |
chalk |
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم |
cowboy billiard |
بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5 |
kissing |
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر |
kiss |
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر |
kisses |
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر |
kissed |
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر |
round robin (tournament or contest) <idiom> |
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند |
flat |
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری |
flattest |
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری |
set the score |
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش |
set the game |
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش |
transported |
بردن |
take |
بردن |
takes |
بردن |
transport |
بردن |
leads |
بردن |
wins |
بردن |
find out |
پی بردن |
transports |
بردن |
carry away |
از جا در بردن |
transporting |
بردن |
win |
بردن |
to smell out |
پی بردن به |
removing |
بردن |
traced |
پی بردن به |
traces |
پی بردن به |
steers |
بردن |
steered |
بردن |
steer |
بردن |
to get wind of |
بو بردن از |
make away with <idiom> |
بردن |
to go away with |
بردن |
to have it |
بردن |
carried |
بردن |
carries |
بردن |
carry |
بردن |
carrying |
بردن |
to pull off |
بردن |
port |
بردن |
hock |
پی بردن |
removes |
بردن |
remove |
بردن |
abstract |
بردن |
abstracting |
بردن |
abstracts |
بردن |
go away with |
بردن |
trace |
پی بردن به |
conveys |
بردن |
conveying |
بردن |
conveyed |
بردن |
convey |
بردن |
to bear away |
بردن |
to smell a rat |
بو بردن |
drive |
بردن |
drives |
بردن |
realizing |
پی بردن |
bear |
بردن |
lead |
بردن |
bears |
: بردن |
bears |
بردن |
overblow |
بردن |
show to the door |
تا دم در بردن |
discovers |
پی بردن |
lead |
به سر بردن |
bear |
: بردن |
realizes |
پی بردن |
realized |
پی بردن |
realize |
پی بردن |
realising |
پی بردن |
realises |
پی بردن |
realised |
پی بردن |
snatch |
بردن |
snatched |
بردن |
snatches |
بردن |