Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
bond servant
برده بدون مزدواجرت
Other Matches
love set
بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
pareto criterion
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
male salve
برده
slaving
برده
villain
برده
slave
برده
slaves
برده
slaved
برده
villains
برده
bondsman
برده
bondservant
برده
bondman
برده
serf
برده
serfs
برده
wrapt
برده
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
escaped slave
برده فراری
slaveholding
مالکیت برده
conspicuious consumption
بکار برده شد
slaveholder
صاحب برده
slaver
برده فروش
slave merchant
برده فروش
slaveholder
برده دار
dealing in slaves
برده فروشی
slave computer
کامپیوتر برده
allottee
سهم برده
slaver
تاجر برده
slaveholding
برده داری
slave trade
برده فروشی
abrogate
از میان برده
slavery
برده داری
above
نام برده
abrogates
از میان برده
enslave
برده کردن
enslaved
برده کردن
enslaving
برده کردن
named
نام برده
enslaves
برده کردن
overwrought
کار برده
mameluke
برده بنده
manumission
ازادی برده
master slave
ارباب و برده
above named
نام برده شده
emancipation
ازاد کردن برده
proslavery
طرفداری از برده فروشی
echeloned displacement
تغییرموضع رده برده
rapt
برده شده مجذوب
named here under
نام برده درزیر
manumission
ازاد کردن برده
setting free
ازاد کردن برده
To emancipate a slave.
برده ای را آزاد کردن
master slave system
سیستم ارباب و برده
slave mode
حالت پیرو یا برده
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
lastmentioned
اخر از همه نام برده
prize poem
شعری که جایزه برده است
echeloned displacement
تغییر مکان رده برده
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
holandric
منحصرا از طرف پدر ارث برده
This letter has been tampered with .
در این نامه دست برده شده
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
His name is never mentioned anywhere .
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
he took her in to dinner
انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
truck trailer
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
My legs fell asleep
[are numb]
.
ساق پاهایم خوابشان برده
[سر شده اند]
.
slave drivers
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
in tow
<idiom>
برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
paroli
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
slave driver
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
aposteriori
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
photoresist
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
latifundium
ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
hologynic
منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
built up frog
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
roman a clef
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
prizing
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
dense binary code
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
prize
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
bar winding
میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
prized
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
beansprout
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
leviathan
جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathans
جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
liberty party
حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
beansprouts
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
reentrant
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
newton raphson
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
fet
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
reflexes
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
flowcharting symbol
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
serfs
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
good riddance to bad rubbish
<idiom>
وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
dictatorship
این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
ebcdic
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
dictatorships
این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
black wash
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
scitovsky double criterion
که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
unstressed
بدون مد
undoubted
بدون شک
and no mistake
بدون شک
but
بدون
bottomless
بدون ته
ex
بدون
ex-
بدون
indubitable
بدون شک
i'll warrant
بدون شک
without
بدون
not nearctic
بدون
acheilous
بدون لب
acheilos
بدون لب
goalless
بدون گل
undoubtedly
بدون شک
sans
بدون
obtrusively
بدون حق
to a certainty
بدون شک
wanting
بدون
doubtlessly
بدون شک
to be sure
<idiom>
مطمئنا ،بدون شک
immediately
بدون واسطه
expired
بدون اعتبار
faceless
بدون ویژگی
unexceptional
بدون استثنا
faceless
بدون صورت
cold turkey
بدون آمادگی
sans recours
بدون رجوع
irrespective of
بدون ملاحظه
scoreless
بدون امتیاز
vainly
بدون نتیجه
blankly
بدون مقصودیامعنی
undue
بدون مداخله
unfurnished
بدون اثاثیه
searchless
بدون جستجو
inoffensive
بدون زنندگی
confidently
بدون شبهه
unresponsive
بدون احتیاط
shadeless
بدون سایه
shockless
بدون ضربه
continuously
بدون توقف
inoperculate
بدون دریچه
unmanned
بدون سرنشین
under one's own steam
<idiom>
بدون کمک
unequivocal
بدون ابهام
nonstop
بدون توقف
quiescently
بدون جنبش
nonboresafe
بدون ضامن
bachelor
بدون عیال
humble
بدون ارتفاع
humblest
بدون ارتفاع
nonsyllabic
بدون هجایی
prosaically
بدون لطافت
unequivocally
بدون ابهام
unattended
بدون متصدی
toothless
بدون دندانه
endless
بدون پایان
on the square
بدون کجی
recoilless
بدون لنگر
non delay
بدون تاخیر
without milk
بدون شیر
decaffeinated
بدون کافئین
insecure
بدون ایمنی
excluding meals
بدون غذا
nothing if not
<idiom>
مطمئنا،بدون شک
in vain
<idiom>
بدون تفثیروموفقیت
sans ceremonie
بدون تشریفات
notwithstanding
بدون توجه
involuntarily
بدون اراده
wing it
<idiom>
بدون آمادگی
warless
بدون جنگ
indubitable
بدون تردید
no doubt
بدون تردید
run on
بدون وقفه
bachelors
بدون عیال
inaction
بدون فعالیت
bloodless
بدون خونریزی
vacant succession
بدون جانشین
guilelessly
بدون تزویر
degas
بدون گازکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com