Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English
Persian
mameluke
برده بنده
Other Matches
A slave bought with money is more free than he who.
<proverb>
بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است .
slaved
بنده
slaving
بنده
bondservant
بنده
bond servant
بنده
servants
بنده
villein
بنده
servant
بنده
vassal
بنده
thrall
بنده
vassals
بنده
helot
بنده
slaves
بنده
slave
بنده
you and i
بنده و سرکار
enslave
بنده کردن
thrall
بنده کردن
enthrals
بنده کردن
slavish
بنده وار
enthralling
بنده کردن
enthralled
بنده کردن
enthraling
بنده کردن
enthraled
بنده کردن
enslaving
بنده کردن
enslaved
بنده کردن
enslaves
بنده کردن
slavishly
بنده وار
helotize
بنده کردن
my dear f.
بنده خدا
enthrall
بنده کردن
enslaver
بنده سازنده
serfish
بنده وار
servent og god
بنده خدا
enthralment
بنده سازی
enslavement
بنده سازی
your humble servant
بنده شما
poor soul
بنده خدا
enthral
بنده کردن
freedman
بنده ازاد شده
manumit
بنده را ازاد کردن
your obedient servant
بنده فرمانبردار شما
uxorious
بنده ومطیع عیال خود
do me this kindness
این التفات رادرباره بنده
you are welcome to my book
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
slaving
برده
bondsman
برده
bondservant
برده
bondman
برده
slaves
برده
male salve
برده
slave
برده
slaved
برده
wrapt
برده
serf
برده
villains
برده
villain
برده
serfs
برده
above
نام برده
slavery
برده داری
escaped slave
برده فراری
master slave
ارباب و برده
enslaves
برده کردن
named
نام برده
enslaving
برده کردن
enslaved
برده کردن
enslave
برده کردن
manumission
ازادی برده
abrogate
از میان برده
abrogates
از میان برده
slave computer
کامپیوتر برده
slave merchant
برده فروش
dealing in slaves
برده فروشی
slaveholding
مالکیت برده
slaveholder
صاحب برده
slaver
برده فروش
slaver
تاجر برده
slave trade
برده فروشی
overwrought
کار برده
allottee
سهم برده
slaveholder
برده دار
conspicuious consumption
بکار برده شد
slaveholding
برده داری
manumission
ازاد کردن برده
setting free
ازاد کردن برده
master slave system
سیستم ارباب و برده
named here under
نام برده درزیر
proslavery
طرفداری از برده فروشی
slave mode
حالت پیرو یا برده
To emancipate a slave.
برده ای را آزاد کردن
bond servant
برده بدون مزدواجرت
echeloned displacement
تغییرموضع رده برده
above named
نام برده شده
rapt
برده شده مجذوب
emancipation
ازاد کردن برده
prize poem
شعری که جایزه برده است
echeloned displacement
تغییر مکان رده برده
lastmentioned
اخر از همه نام برده
This letter has been tampered with .
در این نامه دست برده شده
holandric
منحصرا از طرف پدر ارث برده
His name is never mentioned anywhere .
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
love set
بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
he took her in to dinner
انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
truck trailer
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
My legs fell asleep
[are numb]
.
ساق پاهایم خوابشان برده
[سر شده اند]
.
in tow
<idiom>
برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
hologynic
منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
aposteriori
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
slave driver
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
latifundium
ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
slave drivers
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
photoresist
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
paroli
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
built up frog
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
roman a clef
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
prize
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
dense binary code
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
bar winding
میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
leviathan
جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
beansprout
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
beansprouts
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
reentrant
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
leviathans
جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
liberty party
حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
newton raphson
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
fet
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
reflexes
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
the present writer
این بنده این جانب
flowcharting symbol
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
serf
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
good riddance to bad rubbish
<idiom>
وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
dictatorships
این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorship
این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
ebcdic
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
black wash
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
scitovsky double criterion
که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
pareto criterion
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com