English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
thread برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
threads برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
Other Matches
wafer scale integration یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
component forces نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
partitions فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partition فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
fractional مربوط به بخشها
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
lan بخشی از شبکه که از بقیه بخشها یا bridge جدا شده است
machine تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machined تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machines تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
lu LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
weapon troops قسمتهای ادوات
sang banshin قسمتهای دست
military services قسمتهای نظامی
innards قسمتهای داخلی
signal services قسمتهای مخابراتی
administrative services قسمتهای اداری
field commands قسمتهای رزمی
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
lobar واقع در قسمتهای ریه
in other sectors در قسمتهای دیگر جبهه
alate دارای قسمتهای جناحی
modular دارای قسمتهای کوچک
reserve components قسمتهای احتیاط ارتش
neath or neath کوچکتر از
lessin size کوچکتر
minor کوچکتر
much less کوچکتر
lesser کوچکتر
pared قسمتهای زائد چیزی را چیدن
bowdlerization حذف قسمتهای خارج از اخلاق
chemosphere ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
services قسمتهای اداری ادارات نظامی
anisometric دارای قسمتهای غیر متقارن
weed برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pare قسمتهای زائد چیزی را چیدن
comparmentalize به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
weeded برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pares قسمتهای زائد چیزی را چیدن
adnexa قسمتهای متصل بهم زائده
undersized کوچکتر از معمول
less اصغر کوچکتر
take in <idiom> کوچکتر کردن
in miniature بمقیاس کوچکتر
the lesser bear خرس کوچکتر
reconditions قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
bowdlerize قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
reconditioned قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
check off list برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
bilge blocks قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
gambusia ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
hop stop and jump قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
This is smaller than that. این کوچکتر از آن است.
cradle-snatcher ایجادرابطهجنسیبا فرد کوچکتر
beneath روی خاک کوچکتر
undersized کوچکتر ازاندازه معمولی
reddendo singula singulis الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
mullion جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
munnion جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
principal parts قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
adhesion آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
subsystem بخش کوچکتر سیستم بزرگ
compartmentalised به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalize به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizing به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizes به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
microcopy رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
compartmentalized به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
wildcat فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
wildcats فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
compartmentalising به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
priories دیر یا خانقاه کوچکتر ازصومعه
priory دیر یا خانقاه کوچکتر ازصومعه
compartmentalises به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
lymphmatosis ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
cannibalizes پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
FDISK امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
cannibalized پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cannibalizing پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
compress فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compressing فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compresses فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
bar pattern ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
degradation اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
cumulo nimbus ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
break bulk point نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
clipped انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clips انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
perspective ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند
perspectives ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند
clippings انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
montage قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
offsets برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
borrows عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrow عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
programmatic برنامهای
information hiding یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
campus network شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
backbone گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند
backbones گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند
extracurricular فوق برنامهای
planned economy اقتصاد برنامهای
planned economies اقتصاد برنامهای
programmed instruction اموزش برنامهای
multiprogrammed چند برنامهای
program budget بودجه برنامهای
enhance حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhances حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
in line coding کدگذاری درون برنامهای
multiprogramming عملکرد چند برنامهای
domain برنامهای که حق کپی ندارد
language برنامهای که به عنوان مترجم
uniprogramming system سیستم عملکرد تک برنامهای
domains برنامهای که حق کپی ندارد
languages برنامهای که به عنوان مترجم
design heuristics راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
segments تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
segment تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
partition تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
micronucleus یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
digital darkroom برنامهای برای بهبود تصویر
layer برنامهای که تقاضای ارسال کند
corrida برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
corrupting داده یا برنامهای که خطا دارد
corrupts داده یا برنامهای که خطا دارد
corrupted داده یا برنامهای که خطا دارد
microsoft برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
in line subroutine زیر روال درون برنامهای
multiprogramming system سیستم عملکرد چند برنامهای
firmware برنامهای که در حافظه فقط خواندنی
macdraw برنامهای ترسیمی که برای هنر
layers برنامهای که تقاضای ارسال کند
corrupt داده یا برنامهای که خطا دارد
indexer برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند
illegal دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
self- برنامهای که در هر بخش از حافظه بار میشود.
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
check total برنامهای که صحت داده را بررسی میکند
random number برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
extracurricular فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
checksum برنامهای که صحت داده را بررسی میکند
relocating برنامهای که قابل بارشدن درهرمحل حافظه است .
relocated برنامهای که قابل بارشدن درهرمحل حافظه است .
relocate برنامهای که قابل بارشدن درهرمحل حافظه است .
relocates برنامهای که قابل بارشدن درهرمحل حافظه است .
run duration مدت زمانی که کامپیوتر برنامهای را اجرا میکند
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
sort generator برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
advanced برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
handlers برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handler برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
language هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
languages هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
professional service تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
optimizer برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
systems analysis برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
common تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commoners تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commonest تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
objected فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
indirect objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
hog برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
direct objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
hogged برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
object فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
hogs برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
objecting فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
decimals نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimal نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
dynamically زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
indirect objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objecting سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
routinely برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
direct objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
object سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com