Total search result: 205 (39 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
program |
برنامه تهیه کردن |
programs |
برنامه تهیه کردن |
programme |
برنامه تهیه کردن |
programmes |
برنامه تهیه کردن |
|
|
Search result with all words |
|
schematize |
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن |
Other Matches |
|
assemble |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembles |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembled |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembler |
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم |
programmer |
تهیه کننده برنامه |
programmers |
تهیه کننده برنامه |
program section |
بخش تهیه برنامه ها |
laying up |
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی |
army material program |
برنامه تهیه اماد نیروی زمینی |
air target material program |
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی |
micropro |
یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند |
presentation manager |
تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی |
newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
purveys |
تهیه کردن سورسات تهیه کردن |
purveyed |
تهیه کردن سورسات تهیه کردن |
purveying |
تهیه کردن سورسات تهیه کردن |
purvey |
تهیه کردن سورسات تهیه کردن |
font da/mover |
یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود |
api |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
pl/m |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود |
concurrent |
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت |
mode |
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه |
modes |
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه |
purveying |
تهیه اذوقه تهیه سورسات |
purveys |
تهیه اذوقه تهیه سورسات |
purvey |
تهیه اذوقه تهیه سورسات |
purveyed |
تهیه اذوقه تهیه سورسات |
skeletonizer |
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب |
pre engage |
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
compiled |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiles |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compile |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiling |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
castellation |
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن |
to pull off something [contract, job etc.] |
چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی] |
procured |
تهیه کردن |
provide |
تهیه کردن |
procure |
تهیه کردن |
procures |
تهیه کردن |
preparing |
تهیه کردن |
prepares |
تهیه کردن |
prepare |
تهیه کردن |
provides |
تهیه کردن |
provision |
تهیه کردن |
supply |
تهیه کردن |
supplied |
تهیه کردن |
supplying |
تهیه کردن |
blend |
تهیه کردن |
to find in |
تهیه کردن |
afford |
تهیه کردن |
afforded |
تهیه کردن |
affording |
تهیه کردن |
affords |
تهیه کردن |
catering |
تهیه کردن |
catered |
تهیه کردن |
cater |
تهیه کردن |
blends |
تهیه کردن |
administer |
تهیه کردن |
administers |
تهیه کردن |
procuring |
تهیه کردن |
administered |
تهیه کردن |
processes |
تهیه کردن |
process |
تهیه کردن |
administering |
تهیه کردن |
caters |
تهیه کردن |
orchestrating |
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن |
orchestrates |
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن |
orchestrate |
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن |
back up |
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن |
back-up |
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن |
orchestrated |
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن |
source |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
object oriented |
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود |
graphics |
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند |
enables |
تهیه کردن برای |
extemporizing |
فورا تهیه کردن |
enabling |
تهیه کردن برای |
whomp up |
بسرعت تهیه کردن |
processes |
تهیه و تولید کردن |
extemporize |
فورا تهیه کردن |
triplicate |
در سه نسخه تهیه کردن |
extemporized |
فورا تهیه کردن |
quadruplicate |
در چهارنسخه تهیه کردن |
conserve |
کنسرو تهیه کردن |
conserved |
کنسرو تهیه کردن |
conserves |
کنسرو تهیه کردن |
conserving |
کنسرو تهیه کردن |
enabled |
تهیه کردن برای |
fund |
تهیه وجه کردن |
enable |
تهیه کردن برای |
extemporizes |
فورا تهیه کردن |
bills |
تهیه کردن صورتحساب |
to lay in a stock |
موجودی تهیه کردن |
harnessing |
اشیاء تهیه کردن |
extemporises |
فورا تهیه کردن |
process |
تهیه و تولید کردن |
effigies |
تمثال تهیه کردن |
extemporising |
فورا تهیه کردن |
preparation |
تهیه کردن اتش |
get |
تهیه کردن فهمیدن |
getting |
تهیه کردن فهمیدن |
preparations |
تهیه کردن اتش |
gets |
تهیه کردن فهمیدن |
extemporised |
فورا تهیه کردن |
bill |
تهیه کردن صورتحساب |
effigy |
تمثال تهیه کردن |
harnessed |
اشیاء تهیه کردن |
prearrange |
قبلا تهیه کردن |
harness |
اشیاء تهیه کردن |
funded |
تهیه وجه کردن |
landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
drafted |
تهیه کردن پیش نویس |
draft |
تهیه کردن پیش نویس |
aminister |
تهیه کردن بکار بردن |
to provide for old age |
برای پیری تهیه کردن |
financing |
بودجه چیزی را تهیه کردن |
to draw up |
تهیه کردن درصف اوردن |
to raise funds |
تهیه وجه یاسرمایه کردن |
scabble |
زمخت وناصاف تهیه کردن |
mush |
حریره اردذرت تهیه کردن |
circumstantiate |
امارات لازمه را تهیه کردن |
to serve the city with water |
اب برای شهر تهیه کردن |
finance |
بودجه چیزی را تهیه کردن |
finances |
بودجه چیزی را تهیه کردن |
bossing |
نقش برجسته تهیه کردن |
bosses |
نقش برجسته تهیه کردن |
boss |
نقش برجسته تهیه کردن |
financed |
بودجه چیزی را تهیه کردن |
bossed |
نقش برجسته تهیه کردن |
handwrite |
نسخه خطی تهیه کردن |
drafts |
تهیه کردن پیش نویس |
machines |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machined |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machine |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
finance |
علم دارایی تهیه پول کردن |
develops |
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن |
outlining |
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن |
preparative |
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی |
finances |
علم دارایی تهیه پول کردن |
financed |
علم دارایی تهیه پول کردن |
outlines |
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن |
develop |
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن |
outline |
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن |
outlined |
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن |
munition |
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن |
financing |
علم دارایی تهیه پول کردن |
revictual |
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن |
dynamic data exchange |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
mekeready |
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور |
formulation |
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن |
mekeready |
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
finance |
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن |
procurement |
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل |
furnish |
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد |
furnishes |
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد |
furnishing |
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد |
financing |
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن |
finances |
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن |
financed |
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن |
bookings |
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن |
booking |
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن |
furnishing |
مزین کردن تهیه کردن |
put out |
تهیه کردن اشفته کردن |
makes |
تهیه کردن طرح کردن |
make |
تهیه کردن طرح کردن |
to draw out |
تهیه کردن طرح کردن |
furnishes |
مزین کردن تهیه کردن |
furnish |
مزین کردن تهیه کردن |
To make reservations. To book seats. |
جا تهیه کردن ( رزرو کردن ) |
modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
Send To command |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
preemptive multitasking |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
map compilation |
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
projection print |
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری |
assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
projection |
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات |
projections |
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات |
code |
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن |
conformal projection |
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه |
phototostat |
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن |
set up |
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم |
scheduled |
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن |
schedules |
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن |
schedule |
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن |
service |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |