English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
Other Matches
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
investment plan برنامه سرمایه گذاری
planned investment سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
acceleration principle براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
compiler نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
coding صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
finances سرمایه گذاری
investments سرمایه گذاری
financing سرمایه گذاری
investment سرمایه گذاری
finance سرمایه گذاری
financed سرمایه گذاری
capitalization سرمایه گذاری
investing سرمایه گذاری
enterprise سرمایه گذاری
invest سرمایه گذاری
enterprises سرمایه گذاری
invests سرمایه گذاری
invested سرمایه گذاری
generating محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generates محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generate محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generated محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
national investment سرمایه گذاری ملی
yield of invested capital بازده سرمایه گذاری
gross investment سرمایه گذاری ناخالص
propensity to invest گرایش به سرمایه گذاری
financial investment سرمایه گذاری مالی
actual investment سرمایه گذاری واقعی
induced investment سرمایه گذاری القائی
rate of investment نرخ سرمایه گذاری
foreign investment سرمایه گذاری خارجی
industrial investment سرمایه گذاری صنعتی
net investment سرمایه گذاری خالص
real investment سرمایه گذاری واقعی
joint venture سرمایه گذاری مشترک
capital investment سرمایه گذاری ثابت
fixed investment سرمایه گذاری ثابت
malinvestment سرمایه گذاری نامناسب
opportunity to invest فرصت سرمایه گذاری
social investment سرمایه گذاری اجتماعی
investment mulliplier ضریب سرمایه گذاری
primary investment سرمایه گذاری اولیه
capital output ratio ضریب سرمایه گذاری
investment opportunities امکانات سرمایه گذاری
investment cost هزینه سرمایه گذاری
funded سرمایه گذاری کردن
investment function تابع سرمایه گذاری
investing سرمایه گذاری کردن
share holding سرمایه گذاری در سهام
invest سرمایه گذاری کردن
investment banks بانکهای سرمایه گذاری
fund سرمایه گذاری کردن
invested سرمایه گذاری کردن
over investment سرمایه گذاری بیش از حد
invests سرمایه گذاری کردن
reinvestment سرمایه گذاری مجدد
capital outlay ارزش سرمایه گذاری
investment institutions موسسات سرمایه گذاری
overinvestment سرمایه گذاری بیش از حد
joint adventure سرمایه گذاری مشترک
deposit سرمایه گذاری کردن
deposits سرمایه گذاری کردن
autonomous investment سرمایه گذاری مستقل
replacement investment سرمایه گذاری جانشینی
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
deeping of capital پایه گذاری اساسی سرمایه
recapitalize سرمایه گذاری مجدد کردن
holding company شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company شرکت در سرمایه گذاری درسهام
net foreign investment خالص سرمایه گذاری خارجی
useful life of an investment عمر مفیع یک سرمایه گذاری
investiture سرمایه گذاری دادن امتیاز
international investment سرمایه گذاری بین المللی
marginal return of investment بازدهی نهائی سرمایه گذاری
marginal propensity to invest میل نهائی به سرمایه گذاری
investment in human capital سرمایه گذاری در نیروی انسانی
marginal efficiency of investment کارائی نهائی سرمایه گذاری
margin efficiency of investment بازده نهایی سرمایه گذاری
net fixed investment سرمایه گذاری ثابت خالص
investitures سرمایه گذاری دادن امتیاز
investment multiplier ضریب فزاینده سرمایه گذاری
investment مبلغ سرمایه گذاری شده
investments مبلغ سرمایه گذاری شده
overcapitalize بیش از حد سرمایه گذاری کردن
intended investment سرمایه گذاری مورد انتظار
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
marginal efficiency of investment schedu نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
don't put all your eggs in one basket <idiom> [تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن]
capitalized value درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
outlay مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
ratio of capital to output نسبت سرمایه به تولید
capital output ratio نسبت سرمایه به تولید
capital saving technique فن تولید سرمایه اندوز
investment مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investments مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
To put money into somethings. درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
marginal capital output ratio نسبت نهائی سرمایه بر تولید
value of marginal product of capital ارزش تولید نهائی سرمایه
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
induced investment سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
synthetic address محل استفاده شده در برنامه که توسط دستورات درون برنامه تولید شده است
plow back عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
machines تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machined تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
financier سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
pooled ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
submarginal land زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
production programme برنامه تولید
production program برنامه تولید
production planning برنامه ریزی تولید
develop برنامه ریزی و تولید
develops برنامه ریزی و تولید
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
production resource planning برنامه ریزی منابع تولید
production planning and control برنامه ریزی و کنترل تولید
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
development برنامه ریزی تولید محصول جدید
developments برنامه ریزی تولید محصول جدید
compilation ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilations ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
functional مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
primitive برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
sort generator برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
design برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
designs برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
generation تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر
generations تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر
generates استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generated استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generate استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generating استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
objected برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
objecting برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
object برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
direct objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
indirect objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
iterative routine حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
businesses مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
executives برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
goto دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
executive برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
business مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
iterate حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
supervisory برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com