English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
rosily برنگ قرمز
Search result with all words
sanguine قرمز برنگ خون
pyrope هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
rubiginous برنگ قرمز اجری
rubrication نشان گذاری برنگ قرمز
Other Matches
silhouette نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
silhouettes نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
bloodiest برنگ خون
wheaten برنگ گندم
bloodier برنگ خون
indigo برنگ نیلی
violaceous برنگ بنفشه
brassy برنگ برنج
bronzes برنگ برنز
sepal oid برنگ کاسبرگ
sanguinity برنگ خون
strawy برنگ کاه
crimson برنگ خون
brassier برنگ برنج
brassiest برنگ برنج
bloodred برنگ خون
pinto رنگ برنگ
bronze برنگ برنز
lightsome برنگ روشن
bloody برنگ خون
opalline برنگ عین الشمس
iridescence رنگ برنگ شونده
versicolour رنگ برنگ شده
amaranthine برنگ تاج خروسی
encrimson برنگ لاکی دراوردن
to change colour رنگ برنگ شدن
cerulean برنگ ابی نیلگون
chromatographic وابسته برنگ نگاری
tan برنگ قهوهای وسبزه دراوردن
incarnate برنگ گوشتی مجسم کردن
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
It tends to be blue . It is bluish. بیشتر برنگ آبی می زند
marble cake کیک کره دار برنگ روشن
gummite ئیدرات اورانیم برنگ زردمایل بقرمز
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
euclase بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
gahnite ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
grisaille نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
manila paper یک نوع کاغذ محکم برنگ زرد مایل به قهوهای
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
white heat درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
scarlet letter حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
sanguineous قرمز
bloodshot قرمز
laky a قرمز
coralline قرمز
erythroid قرمز
aka قرمز
erythrean قرمز
vermilion قرمز
red line خط قرمز
raddle گل قرمز
gules قرمز
ponceau قرمز
cramoisy قرمز
vermeil قرمز
vermillion قرمز
red <adj.> قرمز
rubric خط قرمز
vinaceous قرمز
redhead مو قرمز
redheads مو قرمز
rubrics خط قرمز
redder قرمز
reddest قرمز
reds قرمز
red brick اجر قرمز
red lead سرب قرمز
first class brick اجر قرمز
infra red زیر قرمز
red card کارت قرمز
infra-red زیر قرمز
gorcock با قرقره قرمز
red letter با حروف قرمز
caramel مایل به قرمز
gold fish ماهی قرمز
hot lines تلفن قرمز
congo red قرمز کنگو
red pepper فلفل قرمز
red peppers فلفل قرمز
cresol red قرمز کرزول
dressed inred قرمز پوش
red nucleus هسته قرمز
red lips لبهای قرمز
kidney beans لوبیا قرمز
encrimson قرمز کردن
caramels مایل به قرمز
chlorophennol red قرمز کلروفنول
crimson قرمز روناسی
scarlet قرمز لاکی
red light چراغ قرمز
nacarat قرمز روشن
murrey قرمز ارغوانی
minium اکسید قرمز
minium شنجرف قرمز
kidney bean لوبیا قرمز
ladyfinger فلفل قرمز
chilli pepper فلفل قرمز
methyl red قرمز متیل
martagon سوسن قرمز
redden قرمز شدن
infrared زیر قرمز
scarlet قرمز جگری
phenol red قرمز فنول
hot pepper فلفل قرمز
oxide of copper توتیای قرمز
Red chilli فلفل قرمز
infera red مادون قرمز
neutral red قرمز خنثی
infrared مادون قرمز
red lights چراغ قرمز
reddens قرمز کردن
reddens قرمز شدن
redden قرمز کردن
safflower carmine قرمز کافیشه
rufous قرمز کم رنگ
ruffous قرمز کم رنگ
crimson قرمز سیر
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
ruddy قرمز رنگ
rubious قرمز یاقوتی
rubescent قرمز شونده
reddened قرمز کردن
elm نارون قرمز
elms نارون قرمز
reddening قرمز شدن
angrier قرمز شده
angriest قرمز شده
angry قرمز شده
reddening قرمز کردن
reddened قرمز شدن
staring red قرمز زننده
cochineal قرمز دانه
cochineal قرمز شراب کش
rubefy قرمز کردن
rubefaction قرمز سازی
rel pole قطب قرمز
flushing قرمز کردن
ripe lips لبهای قرمز
redlining خط قرمز کشیدن
hot line تلفن قرمز
body brick اجر قرمز
bright red قرمز روشن
roucou قرمز بویا
flush قرمز کردن
Cayenne فلفل قرمز
goldfish ماهی قرمز
flushes قرمز کردن
rubefacient قرمز کننده
near infrared زیر قرمز نزدیک
Indianred <adj.> <noun> نوعی رنگ قرمز
zincite اکسید قرمز روی
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
red shift جابجایی به سوی قرمز
red zinc ore اکسید قرمز روی
redshank مرغ پا قرمز کرانه زی
ruby zinc اکسید قرمز روی
carmine نوعی رنگ قرمز
strawberry roan اسب قرمز رنگ
vermeil لعل قرمز رنگ
rubricate قرمز نشان دادن
ultrared انطرف اشعه قرمز
pyrope لعل قرمز سیر
purple red قرمز مایل به ارغوانی
rubricize قرمز نشان دادن
roset رنگ نفاشی قرمز
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
pharaoh ant مورچه قرمز کوچک
to tinge with red کمی قرمز کردن
rudd ماهی گول قرمز
ochreish قرمز چون گل اخری
spatalite اکسید قرمز روی
red clause credit اعتبار با ماده قرمز
rubella قرمز کننده پوست
bay سرخ مایل به قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
baying سرخ مایل به قرمز
bays سرخ مایل به قرمز
carbuncled مزین به یاقوت قرمز
chianti نوعی شراب قرمز
dunlin ابیای پشت قرمز
plover page ابیای پشت قرمز
farouche یونجه گل قرمز کمرو
sepia رنگ قرمز قهوه ای
clarets نوعی شراب قرمز
claret نوعی شراب قرمز
auburn قهوهای مایل به قرمز
magenta یکجور رنگ قرمز
bloodier خون الود قرمز
bloodiest خون الود قرمز
bloody خون الود قرمز
red tape نوار باریک قرمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com