English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (6 milliseconds)
English Persian
outside برون
outsides برون
without برون
Other Matches
outhaul line برون کش
outcrops برون زد
extrados برون سو
exogenous برون زا
output برون ده
outcrop برون زد
outputs برون ده
exterritorial برون مرزی
extracyclic برون حلقهای
extrafusal برون دوکی
extragalactic برون کهکشانی
extrajection برون اندازی
extratensive برون نگر
exteroceptive برون تنی
externality برون بودگی
effuent برون ریز
out flow برون ریز
egest برون کردن
epithelium برون پوش
exocathection برون پردازی
exocrine برون تراو
exogamy برون پیوندی
exogamy برون همسری
exogenous برون روینده
exogenous برون زاد
exogenous variable متغیر برون زا
exopsychic برون روانی
extraterritorial برون مرزی
extraterritoriality برون مرزی
extroversion برون گرایی
drive! برون! [با ماشین]
the out ward eye چشم برون
superficial degradation برون تباهی
exudation برون نشست
exvia برون زیست
objectivism برون گرایی
offline برون خطی
out group برون گروه
outer directed برون وابسته
outlier برون هشته
outsight برون بینی
oversea برون مرزی
pericardium برون شامه دل
self contained برون بی نیاز
suburban برون شهری
effusions برون تراوی
extrapolation برون یابی
extrapolations برون یابی
eccentricities برون مرکزی
effusions برون ریزی
effusion برون تراوی
eccentricity برون مرکزی
evacuation برون ریزی
evacuation برون بری
extroverts برون گرای
suburb برون شهر
extrovert برون گرای
output برون داد
outputs برون داد
effusion برون ریزی
off line برون خطی
discharges برون ریزی
purged برون ریزی
ectoparasite انگل برون زی
copper extraction برون کشیدن مس
objectives برون ذات
purges برون ریزی
objective برون ذات
emigration برون کوچی
exogen گیاه برون رو
purge برون ریزی
immigration برون کوچی
physiognomies برون چهر
physiognomy برون چهر
ectorderm برون پوست
accommodation برون سازی
accommodations برون سازی
acting out برون ریزی
discharge برون ریزی
pericardiac وابسته به برون شامه دل
outward looking policy سیاست برون نگر
to reveal itself از پرده برون افتادن
pericardial وابسته به برون شامه دل
extrapolate برون یابی کردن
extrapolated برون یابی کردن
State Department وزارت برون مرز
extrapolates برون یابی کردن
supinator muscle عضله برون گردان
peritoneum برون شامه روده ها
outbreeding برون زاد اوری
out of line coding کدگذاری برون خطی
extrapolating برون یابی کردن
ectoplasm اکتوپلاسم برون مایه
extraspectral hue فام برون طیفی
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
extragalactic nebula سحابی برون کهکشانی
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
exterritoriality حقوق برون مرزی
exosomatic method روش برون تنی
exogamy برون زاد اوری
exocrine gland غده برون ریز
discharge of affect برون ریزی هیجانی
epicarp پوست میوه برون بر
extraterritoriality حقوق برون مرزی
off line storage حافظه برون خطی
outputs برون گذاشت برونگذار
offset distance فاصله برون محوری
offline storage انباره برون خطی
offline operation عمل برون خطی
output برون گذاشت برونگذار
high seas ابهای برون مرزی
off line operation عملکرد برون خطی
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
extrinsic eye muscles عضلات برون چرخشی چشم
with out book برون سند کتابی ازبر
exudate ترشح التهابی برون نشست
pericarditis اماس برون شامه قلب
extrapyramidal motor system دستگاه حرکتی برون هرمی
to let out اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
exogamous وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
differentiating cicuit مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
differentiator وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
evertor عضله برون گرداننده عضله راجعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com