English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
English Persian
output برون گذاشت برونگذار
outputs برون گذاشت برونگذار
Other Matches
differentiator وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
differentiating cicuit مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
feed درون گذاشت
She just left ( went ) . off she went . گذاشت ورفت
feeds درون گذاشت
negligence فرو گذاشت
inputted درون گذاشت
input درون گذاشت
overlay جای گذاشت
overlaying جای گذاشت
overlays جای گذاشت
he put orlaid the blame me تقصیر را به گردن من گذاشت
The fellow just took off. طرف گذاشت دررفت
He left his family in Europe . خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
penny bank بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
drew دریافت کرد ناتمام گذاشت
Mother left me 500 tomans . مادرم برایم 500 تومان گذاشت
incommunicably چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
He left a large fortuue. ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
The professor stepped into the classroom. استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
extensiontable میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت
He left a great name behid him . نام خوبی از خود بجای گذاشت ( پس از مرگ )
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
hand وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
handing وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
identity of indiscernibles یکی بودن چیزهایی که نتوان بین شان فرق گذاشت
rough handling of a thing گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
outside برون
outhaul line برون کش
outsides برون
outputs برون ده
exogenous برون زا
without برون
extrados برون سو
outcrops برون زد
output برون ده
outcrop برون زد
extrajection برون اندازی
extratensive برون نگر
extraterritorial برون مرزی
extraterritoriality برون مرزی
extroversion برون گرایی
exudation برون نشست
extragalactic برون کهکشانی
extrafusal برون دوکی
exogenous برون زاد
exogenous برون روینده
exopsychic برون روانی
exogenous variable متغیر برون زا
externality برون بودگی
exteroceptive برون تنی
exterritorial برون مرزی
extracyclic برون حلقهای
exogen گیاه برون رو
exvia برون زیست
superficial degradation برون تباهی
the out ward eye چشم برون
oversea برون مرزی
drive! برون! [با ماشین]
self contained برون بی نیاز
pericardium برون شامه دل
objectivism برون گرایی
offline برون خطی
out group برون گروه
outer directed برون وابسته
outlier برون هشته
outsight برون بینی
effusions برون ریزی
evacuation برون ریزی
immigration برون کوچی
evacuation برون بری
effusion برون ریزی
physiognomies برون چهر
physiognomy برون چهر
accommodation برون سازی
extrovert برون گرای
accommodations برون سازی
acting out برون ریزی
suburban برون شهری
suburb برون شهر
effusions برون تراوی
effusion برون تراوی
extrapolation برون یابی
outputs برون داد
extrapolations برون یابی
output برون داد
copper extraction برون کشیدن مس
purge برون ریزی
eccentricity برون مرکزی
objectives برون ذات
epithelium برون پوش
objective برون ذات
exocathection برون پردازی
emigration برون کوچی
exocrine برون تراو
purges برون ریزی
purged برون ریزی
exogamy برون پیوندی
exogamy برون همسری
egest برون کردن
out flow برون ریز
effuent برون ریز
ectoparasite انگل برون زی
extroverts برون گرای
eccentricities برون مرکزی
off line برون خطی
discharges برون ریزی
discharge برون ریزی
ectorderm برون پوست
extrapolates برون یابی کردن
supinator muscle عضله برون گردان
off line storage حافظه برون خطی
to reveal itself از پرده برون افتادن
State Department وزارت برون مرز
extrapolating برون یابی کردن
extrapolated برون یابی کردن
extrapolate برون یابی کردن
exterritoriality حقوق برون مرزی
peritoneum برون شامه روده ها
offline operation عمل برون خطی
extragalactic nebula سحابی برون کهکشانی
extraspectral hue فام برون طیفی
off line operation عملکرد برون خطی
high seas ابهای برون مرزی
exogamy برون زاد اوری
ectoplasm اکتوپلاسم برون مایه
extraterritoriality حقوق برون مرزی
discharge of affect برون ریزی هیجانی
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
offline storage انباره برون خطی
offset distance فاصله برون محوری
exocrine gland غده برون ریز
pericardial وابسته به برون شامه دل
exosomatic method روش برون تنی
pericardiac وابسته به برون شامه دل
out of line coding کدگذاری برون خطی
epicarp پوست میوه برون بر
outward looking policy سیاست برون نگر
outbreeding برون زاد اوری
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
extrapyramidal motor system دستگاه حرکتی برون هرمی
pericarditis اماس برون شامه قلب
extrinsic eye muscles عضلات برون چرخشی چشم
exudate ترشح التهابی برون نشست
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
with out book برون سند کتابی ازبر
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
exogamous وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
to let out اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
ectoplasm طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
evertor عضله برون گرداننده عضله راجعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com