English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
English Persian
get برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
getting برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
Other Matches
ScanDisk که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom> مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel <idiom> به ترتیب عالی یا محیطی عالی
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
out- نوبت سرویس اسکواش
out نوبت سرویس اسکواش
squash court زمین بازی اسکواش
outed نوبت سرویس اسکواش
front wall دیوار مقابل اسکواش
service court محل فرود سرویس اسکواش
in side سمت سرویس زمین اسکواش
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand in سمت زمین سرویس اسکواش
hand out خراب کردن سرویس اسکواش
creased محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
forecourt قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourts قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
down توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
crosscourt shot ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
telltale نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
scarc ely مشکل
problems مشکل
uphill مشکل
jigsaw مشکل
jigsaws مشکل
problem مشکل
difficult مشکل
quandaries مشکل
quandary مشکل
off the hook <idiom> دورشدن از مشکل
kick up a fuss <idiom> به مشکل بر خوردن
What's the problem? مشکل کجاست؟
faultless <adj.> بدون مشکل
impeccable <adj.> بدون مشکل
sound <adj.> بدون مشکل
flawless <adj.> بدون مشکل
immaculate <adj.> بدون مشکل
free from error <adj.> بدون مشکل
head above water <idiom> آشکاری مشکل
ill مشکل سخت
ill- مشکل سخت
solutions پاسخ یک مشکل
solution پاسخ یک مشکل
in a jam <idiom> مشکل داشتن
in a bind <idiom> به مشکل افتادن
up the creek <idiom> به مشکل برخودن
deep water <idiom> مشکل سخت
fun and games <idiom> وفیفه مشکل
fastidious مشکل پسند
hardest مشکل شدید
have a time <idiom> به مشکل بر خوردن
ills مشکل سخت
knots مشکل عقده
error description توضیح مشکل
description of error توضیح مشکل
hard مشکل شدید
harder مشکل شدید
bisexual خنثی مشکل
miminy piminy مشکل پسند
bisexuals خنثی مشکل
defect description توضیح مشکل
open sesame مشکل گشا
picksome مشکل پسند
problem identification بازشناسی مشکل
knot مشکل عقده
fault description توضیح مشکل
finically مشکل پسندانه
finicality مشکل پسندی
feeding problem مشکل تغذیه
hardly مشکل بزحمت
fastidiousness مشکل پسندی
exquisite taste مشکل پسندی
floorer سوال مشکل
f.in taste مشکل پسند
hard to please مشکل پسند
solving یافتن پاسخ یک مشکل
in a world of one's own <idiom> مشکل عمیق داشتن
in the doghouse <idiom> مشکل پیدا کردن با
solved یافتن پاسخ یک مشکل
solves یافتن پاسخ یک مشکل
no picnic <idiom> ناخوش آیند ،مشکل
catastrophic error خطا یا مشکل در کل سیستم
problem child کودک مشکل افرین
problem behavior رفتار مشکل افرین
can of worms <idiom> مشکل پیچیده وسردرگم
Gordian knots مشکل معما مانند
through the mill <idiom> تجربه شرایط مشکل
turn tail <idiom> فرار از خطر یا مشکل
mooney problem checklist مشکل سنج مونی
mystification مشکل وپیچیده سازی
raise eyebrows <idiom> ایجاد مشکل و زحمت
solve یافتن پاسخ یک مشکل
unhandy مشکل بدست امده
to put the a. in the helve مشکل یامعمائی را حل کردن
to resolve a doubt حل مشکل یاشبهه کردن
Gordian knot مشکل معما مانند
resource person فرد مشکل گشا
calculation پاسخ به یک مشکل در ریاضی
end در انتها یا پس از چندین مشکل
ended در انتها یا پس از چندین مشکل
ends در انتها یا پس از چندین مشکل
drawbacks برگشت
right of reversion برگشت
reversal برگشت
drawback برگشت
regurgitation برگشت
retrogression برگشت
d.c. reinsertion برگشت سی دی
retrocession برگشت
retrocedence برگشت
return line خط برگشت
d.c. restoration برگشت دی سی
reoccur برگشت
capsizal برگشت
back water برگشت اب
reverting برگشت
recrudescence برگشت
recrvdescence برگشت
turnabouts برگشت
turnabout برگشت
upturn برگشت
reverts برگشت
recoiling برگشت
recoil برگشت
recurrenge برگشت
regression برگشت
regression line خط برگشت
reflux برگشت
reversals برگشت
revert برگشت
refluence برگشت
tergiversation برگشت
reverted برگشت
recoils برگشت
recoiled برگشت
returns برگشت
turnover برگشت
veers برگشت
relapse برگشت
relapsed برگشت
returning برگشت
relapses برگشت
veered برگشت
turnaround برگشت
return برگشت
turnarounds برگشت
recovery برگشت
veer برگشت
recoveries برگشت
turnrounds برگشت
relapsing برگشت
returned برگشت
mattered مشکل یا مساله قابل بحث
simple آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
it is particularly difficult بیک طرزمخصوصی مشکل است
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
simpler آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
mattering مشکل یا مساله قابل بحث
matters مشکل یا مساله قابل بحث
policy dilemma تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
harden مشکل کردن سخت شدن
hardens مشکل کردن سخت شدن
intricate design نقش پیچیده، درهم و مشکل
matter مشکل یا مساله قابل بحث
last straw <idiom> [آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
i can add rapidly مشکل مارا زیاد کرد
difficult terrain زمین مشکل برای عبور
Problem - solving . گره گشایی ( رفع مشکل )
finicking جلوه فروش مشکل پسند
clear up <idiom> حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
reflector برگشت دهنده
return flow جریان برگشت
reapparition برگشت عود
short return برگشت کوتاه
regression time زمان برگشت
regression coefficient ضریب برگشت
return current جریان برگشت
return conductor سیم برگشت
regressive برگشت کننده
retrogressive برگشت کننده
rematch مسابقه برگشت
regression equation معادله برگشت
reflectors برگشت دهنده
repercussion انعکاس برگشت
return cargo محموله برگشت
return wire سیم برگشت
regression analysis تحلیل برگشت
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com