Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (10 milliseconds)
English
Persian
rebut
بر گرداندن
rebuts
بر گرداندن
rebutted
بر گرداندن
rebutting
بر گرداندن
repay
بر گرداندن
repaying
بر گرداندن
repays
بر گرداندن
Search result with all words
recall
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recalled
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recalls
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
man
گرداندن
mans
گرداندن
turn
گرداندن
turns
گرداندن
starter
وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starters
وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
goggle
چشم گرداندن
goggled
چشم گرداندن
goggling
چشم گرداندن
wrest
گرداندن
wrested
گرداندن
wresting
گرداندن
wrests
گرداندن
refract
بر گرداندن شکستن
refracted
بر گرداندن شکستن
refracting
بر گرداندن شکستن
refracts
بر گرداندن شکستن
drive
راندن گرداندن گرداننده
drives
راندن گرداندن گرداننده
dial
گرداندن
dialed
گرداندن
dialled
گرداندن
dials
گرداندن
operation
گرداندن
operate
گرداندن
operated
گرداندن
operates
گرداندن
troll
چرخیدن چرخاندن گرداندن
trolls
چرخیدن چرخاندن گرداندن
motoring
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
crank
میل لنگ گرداندن چرخاندن
crank
هندل زدن گرداندن میل لنگ
cranked
میل لنگ گرداندن چرخاندن
cranked
هندل زدن گرداندن میل لنگ
cranking
میل لنگ گرداندن چرخاندن
cranking
هندل زدن گرداندن میل لنگ
cranks
میل لنگ گرداندن چرخاندن
cranks
هندل زدن گرداندن میل لنگ
manage
گرداندن
managed
گرداندن
manages
گرداندن
managing
گرداندن
revolve
گرداندن
revolved
گرداندن
revolves
گرداندن
lynch
درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
lynched
درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
lynches
درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
wield
گرداندن
wielded
گرداندن
wielding
گرداندن
wields
گرداندن
inflect
منحنی کردن گرداندن
inflected
منحنی کردن گرداندن
inflecting
منحنی کردن گرداندن
inflects
منحنی کردن گرداندن
shirk
روی گرداندن از
shirked
روی گرداندن از
shirking
روی گرداندن از
shirks
روی گرداندن از
rotation
گرداندن
wheel
گرداندن
wheeling
گرداندن
wheels
گرداندن
carburize
سخت گرداندن سطحی
deblock
باز گرداندن بلاک ذخیره شده داده به حالت اصلی
hotwalker
متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
MIDI sequencer
ویرایش و جلوههای ویژه و گرداندن
pronate
بداخل گرداندن روی چهار دست وپا خم شدن
pronation
درون گرداندن
reconvey
بمحل اولیه باز گرداندن دوباره جمل کردن
round about
دور سر گرداندن مطلب
strain harden
سخت گرداندن تغییر بعدی سخت گرداندن کشی
to bid beads
تسبیح گرداندن
to show one round
کسیرا دور گرداندن وجاهای تماشایی راباو نشان دادن
to tell ones beads
تسبیح گرداندن
to turn about
گرداندن
He turned away from me .
ازمن روی گرداندن
to face somebody
[something]
چهره خود را بطرف کسی
[چیزی]
گرداندن
maintain
گرداندن
manage
گرداندن
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com