English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
slang بزبان یا لهجه مخصوص
Other Matches
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
patois لهجه ولایتی وشهرستانی لهجه محلی
capella بزبان
uttered بزبان اوردن
alpha aurigae عیوق بزبان
latine بزبان لاتینی
inexpressibles بزبان شوخی
gallice بزبان فرانسه
utter بزبان اوردن
slang بزبان عامیانه
indispensables بزبان شوخی
utters بزبان اوردن
accented لهجه
accents لهجه
accent لهجه
accenting لهجه
dialects لهجه
dialect لهجه
intonation لهجه
intonations لهجه
idioms لهجه
idiom لهجه
in legal parlance بزبان یا عباراتی حقوقی
uvular وابسته بزبان کوچک
doggie سگ بزبان کودکان سگ کوچک
romanic متکلم بزبان رومی
pattering لهجه محلی
brogue لهجه محلی
brogues لهجه محلی
patois لهجه عوام
heavy accent لهجه غلیظ
patters لهجه محلی
provincial dialect لهجه ولایتی
patter لهجه محلی
pattered لهجه محلی
cantonese لهجه کانتونی
cockney لهجه لندنی
jargon لهجه خاص
cockneys لهجه لندنی
atticism لهجه اتنی
formulate بیان داشتن بزبان ریاضی
They were talking in Spanish . بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
formulates بیان داشتن بزبان ریاضی
formulating بیان داشتن بزبان ریاضی
PO پبشاب دان بزبان کودکان
retranslate دوباره بزبان نخستین دراوردن
vulgarization تعمیم چیزی بزبان ساده
formulated بیان داشتن بزبان ریاضی
arabist عالم بزبان و علوم عربی
provincialism گویش یا لهجه محلی
disingenuous بدون صراحت لهجه
I spoke my mind. آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
popularly از لحاظ توده مردم بزبان ساده
provinciality لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
patavinity لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
nuncupation افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
latinity شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
britishism لغت یا لهجه یا زبانزد ویژه انگلستان
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
brogan چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
transliteration نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
frequency shift keying روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
transliterate عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
particular مخصوص
especial مخصوص
favourites مخصوص
franchise حق مخصوص
favourite مخصوص
extra special مخصوص
franchises حق مخصوص
specific مخصوص
favorites مخصوص
franc حق مخصوص
special مخصوص
specifics مخصوص
francs حق مخصوص
vest pocket مخصوص
particulars مخصوص
specific capacity فرفیت مخصوص
g man بازرس مخصوص
special troops یکانهای مخصوص
special sheaf مروحه مخصوص
special session جلسه مخصوص
bluck density وزن مخصوص
low resistivity مقاومت مخصوص کم
specific weight وزن مخصوص
idiocrasy حالت مخصوص
idoneous مختص مخصوص
specific search شناسایی مخصوص
specific resistivity مقاومت مخصوص
marque مدل مخصوص
specific energy انرژی مخصوص
marque علامت مخصوص
idiosyncrasy حال مخصوص
maid in waiting پیشخدمت مخصوص
built in jack جک مخصوص نصب
specific مخصوص معین
specially مخصوص خاص
specifics مخصوص معین
idiosyncrasies حال مخصوص
selective signalling ارتباط مخصوص
favourite or vor ویژه مخصوص
favorite مخصوص سوگلی
generals معمولی و نه مخصوص
proper مخصوص مقتضی
aides-de-camp اجودان مخصوص
resistivity مقاومت مخصوص
special drawing right حق برداشت مخصوص
special damage خسارت مخصوص
special corrections تصحیحات مخصوص
heavy-duty مخصوص کارسنگین
terminologies اصطلاح مخصوص
terminology اصطلاح مخصوص
heavy duty مخصوص کارسنگین
aide-de-camp اجودان مخصوص
exempted station یکان مخصوص
habiliments لباس مخصوص
special مخصوص خاص
special passport پاسپورت مخصوص
specific gravity ورن مخصوص
specific gravities وزن مخصوص
specific gravities ورن مخصوص
density جرم مخصوص
densities جرم مخصوص
specific gravity وزن مخصوص
parts peculiar قطعات مخصوص
aide de camp اجودان مخصوص
deffered maintenance نگهداری مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
general معمولی و نه مخصوص
unit weight وزن مخصوص
valetdechambre پیشخدمت مخصوص
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
game کامپیوتر مخصوص
bolt پیچ مخصوص قفل کردن در
chorea تشنج مخصوص
special services خدمات مخصوص
klister واکس مخصوص کف اسکی
holler صدای مخصوص هر حیوان
podiums بالکن جایگاه مخصوص
jacklight نورافکن مخصوص ماهیگیری
hollers صدای مخصوص هر حیوان
insulativity مقاومت ایزولاسیون مخصوص
blower ماشین مخصوص دمیدن
weightless دارای وزن مخصوص کم
ladies-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting مستخدمه مخصوص ملکه
lady-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
nursery rhyme اشعار مخصوص کودکان
lectern میز مخصوص قرائت
sla انجمن کتابخانههای مخصوص
phonograph connection پریز مخصوص پیکاپ
skeeter قایق مخصوص روی یخ
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
nursery rhymes اشعار مخصوص کودکان
finishing limes اهک مخصوص اندود
fisherman's bend گره مخصوص قایقرانی
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
hollering صدای مخصوص هر حیوان
kitchen gardens باغ مخصوص سبزیکاری
harrier تازی مخصوص شکارخرگوش
podium بالکن جایگاه مخصوص
opiumden محل مخصوص تریاکها
handrail نرده مخصوص دستگیره
opera glass دوربین مخصوص اپرا
kitchen garden باغ مخصوص سبزیکاری
one horse مخصوص یک اسب بی مایه
oil color روغن مخصوص نقاشی
respective بترتیب مخصوص خود
jemmy دیلم مخصوص دزدان
poolroom اطاق مخصوص بیلیاردانگلیسی
jemmies دیلم مخصوص دزدان
hollered صدای مخصوص هر حیوان
handrails نرده مخصوص دستگیره
melinite مخصوص تهیه چاشنی
particle density وزن مخصوص حقیقی
cargo liners خط کشتیرانی مخصوص بار
freestone سنگ مخصوص تراش
lecterns میز مخصوص قرائت
pack saddle زین مخصوص بار
processor پردازنده جانبی مخصوص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com