Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
journalese
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
Other Matches
talk through one's hat
<idiom>
بزرگ جلوه دادن
macrography
بزرگ نگاری
loomed
بزرگ جلوه کردن رفعت
looming
بزرگ جلوه کردن رفعت
loom
بزرگ جلوه کردن رفعت
looms
بزرگ جلوه کردن رفعت
emblazonry
جلوه دادن
show-off
جلوه دادن
show off
جلوه دادن
to set off
جلوه دادن
show-offs
جلوه دادن
highlighting
جلوه دادن
set off
جلوه دادن
to put forward
جلوه دادن
willful misrepresentation
عمدا" بد جلوه دادن
image enhancement
جلوه دادن تصویر
display highlighting
جلوه دادن تصویر
dwarfing
کوتاه جلوه دادن
make over
<idiom>
بی تفاوت جلوه دادن
dwarfed
کوتاه جلوه دادن
blazon
جلوه دادن منتشرکردن
dwarf
کوتاه جلوه دادن
dwarfs
کوتاه جلوه دادن
cut a figure
خود را جلوه دادن
worsens
بدتر جلوه دادن
worsen
بدتر جلوه دادن
worsening
بدتر جلوه دادن
worsened
بدتر جلوه دادن
give oneself away
<idiom>
گناهکار جلوه دادن
legitimising
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimize
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimized
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizes
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimization
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimised
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimises
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizing
منطقی و معقول جلوه دادن
gloss over
<idiom>
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
antique wash
دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
pictography
تصویر نگاری رمز نگاری
city editor
نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
newsworthy
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
obituarian
کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
obituarist
کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
flower design
طرح افشان گل
[این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
medallions
با مدال بزرگ زینت دادن
medallion
با مدال بزرگ زینت دادن
fingerprint
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
petitioning creditor
مطالب
antilogy
تناقض مطالب
discussions
تشریح مطالب
discussion
تشریح مطالب
varia
مطالب گوناگون
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
syllabus
رئوس مطالب برنامه
syllabuses
رئوس مطالب برنامه
outlines
خلاصه رئوس مطالب
outlined
خلاصه رئوس مطالب
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
outline
خلاصه رئوس مطالب
epitome
خلاصه رئوس مطالب
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
miscellanies
مجموعهای از مطالب گوناگون
miscellany
مجموعهای از مطالب گوناگون
front page
مطالب سرصفحه یا سرمقاله
outlining
خلاصه رئوس مطالب
front-page
مطالب سرصفحه یا سرمقاله
refersher course
دوره یاداوری مطالب
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
pan-
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
recapitulating
رئوس مطالب را دوره کردن
anagoge
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
anagogy
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
precis
خلاصه رئوس مطالب تلخیص
shocker
مطالب مهیج تحریک کننده
for the rest
اما در باره باقی مطالب
recapitulated
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates
رئوس مطالب را تکرار کردن
shockers
مطالب مهیج تحریک کننده
recapitulated
رئوس مطالب را دوره کردن
concordance
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
recapitulate
رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulates
رئوس مطالب را دوره کردن
concordances
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
glasnost
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
pornographer
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
copywriters
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriter
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
bathos
تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
demodulate
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
differentiation
فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
documentarian
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
galley
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
tragi comedy
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
post knotting
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
reticulum
نگاری
angiography
رگ نگاری
arteriography
رگ نگاری
hydrographic
اب نگاری
monograph
تک نگاری
hydrography
اب نگاری
monographs
تک نگاری
sights
جلوه
sight
جلوه
smarts
جلوه گر
resplendent
پر جلوه
smarting
جلوه گر
smartest
جلوه گر
smarter
جلوه گر
smart
جلوه گر
flourished
جلوه
flaunts
جلوه
expression
جلوه
gorgeous
با جلوه
showing
جلوه
bravery
جلوه
gaily
پر جلوه
glitziest
پر جلوه
smarted
جلوه گر
show
جلوه
flourishes
جلوه
glitzy
پر جلوه
shows
جلوه
lustrous
پر جلوه
showy
پر جلوه
expressions
جلوه
glitzier
پر جلوه
manifestation
جلوه
manifestations
جلوه
seeming
جلوه
meretriciousness
جلوه
showed
جلوه
flaunt
جلوه
flaunted
جلوه
flaunting
جلوه
flourish
جلوه
showings
جلوه
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
chromatography
رنگ نگاری
chronology
رخداد نگاری
seismography
زلزله نگاری
phallography
نعوظ نگاری
chronology
وقایع نگاری
demography
امار نگاری
demography
جمعیت نگاری
ethnography
قوم نگاری
demography
مردم نگاری
oscillography
نوسان نگاری
hydrographic
نقشه اب نگاری
arteriography
نبض نگاری
ski graphŠetc
سایه نگاری
cardiography
قلب نگاری
cartography
نقشه نگاری
letter writing
نامه نگاری
cerography
موم نگاری
journalism
روزنامه نگاری
psychography
روان نگاری
sciagraphy
سایه نگاری
pornography
هرزه نگاری
oceanography
اقیانوس نگاری
cranioscopy
جمجمه نگاری
hydrographic
مربوط به اب نگاری
topography
برجسته نگاری
picture writing
تصویر نگاری
survey
اب نگاری دریایی
surveyed
اب نگاری دریایی
surveys
اب نگاری دریایی
pictorial art
پیکر نگاری
tachygraphy
تند نگاری
pictography
صورت نگاری
electrotype
برق نگاری
phonography
صدا نگاری
myography
عضله نگاری
petrography
سنگ نگاری
stylistics
سلیس نگاری
logging
واقعه نگاری
eco mapping
بوم نگاری
ethnographic
<adj.>
قوم نگاری
letter writer
نامه نگاری
crystallography
بلور نگاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com