Dictiornary-Farsi | بسامدهای فوق بسیار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (7 milliseconds)

English	Persian
s.h.f	بسامدهای فوق بسیار
super high frequencies	بسامدهای فوق بسیار


Other Matches

mixed highs	بسامدهای زیاد مخلوط شده
vlsi	مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity	حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-	کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
ultra high frequency	بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.	بسامد بسیار بسیار زیاد
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art	بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
thousand and one	بسیار
immortally	بسیار
so mush	بسیار
unco	بسیار
much	بسیار
detestable	بسیار بد
ever so	بسیار
multifarious	بسیار
far and away	بسیار
very little	بسیار کم
desperate	بسیار بد
sadly	بسیار بد
multiplicity	بسیار
plenty	بسیار
muckle	بسیار
not a lettle	بسیار
multiped	بسیار پا
abundant	بسیار
numerous	بسیار
sopping	بسیار
no end of	بسیار
oftentimes	بسیار
mickle or muckle	بسیار
mickle	بسیار
sorely	بسیار
lashongs	بسیار
longeval	بسیار زی
far	بسیار
galore	بسیار
awfully	بسیار
parlous	بسیار
powerfully	بسیار
out and a way	بسیار
all-	بسیار
awful <adj.>	بسیار بد
precious	بسیار
clinking	بسیار
beastby	بسیار
an abundance of	بسیار
rotten <adj.>	بسیار بد
lousy <adj.>	بسیار بد
terrible <adj.>	بسیار بد
by far	بسیار
very	بسیار
all	بسیار
overly	بسیار
lot	بسیار
many	بسیار
seldom	بسیار کم
multangular	بسیار گوشه
ambrosial	بسیار مطبوع
multiform	بسیار شکل
many books	کتابهای بسیار
multisonant	بسیار صدا
of great importance	بسیار مهم
addition polymer	بسیار افزایشی
multocular	بسیار چشم
addition resin	بسیار افزایشی
multivincular	بسیار پیوند
amazedly	باشگفت بسیار
multidentate	بسیار دندان
much pleased	بسیار خوشتود
much rain	باران بسیار
much was said	بسیار چیزهاگفته شد
multitudinously	با گروه بسیار
multisonous	بسیار صدا
ogygian	بسیار کهنه
bulimy	حرص بسیار
corking	بسیار عالی
hairline rule	خط بسیار نازک
d. stupid	بسیار کودن
dateless	بسیار قدیم
gelid	بسیار سرد
deep read	بسیار خوانده
delightsome	بسیار دلپسند
deluxe	بسیار زیبا
diaphoresis	خوی بسیار
e. use ful	بسیار سودمند
dozens of girls	ذختران بسیار
heart break	اندوه بسیار
heavy poll	ارا بسیار
meticulosity	دقت بسیار
many persons	مردمان بسیار
precipitance	تعجیل بسیار
at a great rat	بسیار تند
at a premium	بسیار مطلوب
at full lick	بسیار تند
at railway speed	بسیار تند
infernality	زشتی بسیار
inappreciable	نامحسوس بسیار کم
hunky dory	بسیار خوب
high strung	بسیار حساس
dirt cheap	بسیار ارزان
cloying	بسیار احساساتی
wedded	بسیار علاقمند
squeaky clean	بسیار تمیز
overly	بسیار گرانه
multi-millionaires	بسیار ثروتمند
multi-millionaires	بسیار پولدار
multi-millionaire	بسیار ثروتمند
multi-millionaire	بسیار پولدار
low-rise	نه بسیار بلند
high-pitched	بسیار شیبدار
death traps	بسیار خطرناک
death trap	بسیار خطرناک
all-powerful	بسیار نیرومند
ad nauseam	بسیار زننده
v.l.f.	بسامد بسیار کم
ultramodern	بسیار تازه
clued-up	بسیار مطلع
daylights	بسیار ترسناک
too expensive <adj.>	بسیار گران
overpriced <adj.>	بسیار گران
be unable to say boo to a goose	بسیار ترسو
well-to-do <idiom>	بسیار ثروتمند
all right <idiom>	بسیار خوب
elongated	بسیار بلندولاغر
the d. is in him	بسیار شروراست
thank you very much	بسیار ممنونم
polyhistor	دانش بسیار
polyhistor	بسیار دانی
polygram	شکل بسیار خط
polygonal	بسیار پهلو
polygonal	بسیار گوشه
polychromic	بسیار رنگ
polychromatic	بسیار رنگ
pointdovice	بسیار درست
point device	بسیار درست
pleophagous	بسیار خوار
pianissimo	بسیار اهسته
perfervid	بسیار باحرارت
peracute	بسیار سخت
peracute	بسیار حاد
overripe	بسیار رسیده
overrefinement	تصفیه بسیار
polyphagous	بسیار غذا
polyphonic	بسیار صدا
supersubtlety	زرنگی بسیار
superheat	بسیار گرم
superfine	بسیار فریف
supereminent	بسیار بلند
sizzler	بسیار گرم
punctuality	دقت بسیار
primordiality	قدمت بسیار
prepotent	بسیار توانا
prepotency	نفوذ بسیار
precisionist	بسیار دقیق
precipitancy	تعجیل بسیار
polystome	جانور بسیار
polystomatous	جانور بسیار
polysemous	بسیار معنی
polysemia	بسیار معنایی
polyphonous	بسیار صدا
oliguresis	پیشاب بسیار کم
abysm	بسیار عمیق
prodigy	بسیار زیرک
polygraphs	بسیار نویس
fined	بسیار اماده
wary	بسیار محتاط
overweening	بسیار مغرور
fine	بسیار اماده
frigid	بسیار سرد
polygon	بسیار پهلو
brilliant	بسیار درخشان
polygraph	بسیار نویس
superbly	بسیار خوب
heartbreak	اندوه بسیار
manifold	بسیار زیاد
nymphs	زن بسیار زیبا
regiment	گروه بسیار
regiments	گروه بسیار
finest	بسیار اماده
superb	بسیار خوب
nymph	زن بسیار زیبا
terrible	بسیار بد سهمناک
lots	بسیار فراوان
prodigies	بسیار زیرک
monstrosity	شرارت بسیار
main	بسیار مهم
primes	بسیار مهم
prime	بسیار مهم
primal	بسیار قدیمی
priceless	بسیار گران
priceless	بسیار پر قیمت
whackings	بسیار عظیم
monstrosities	شرارت بسیار
herculean	بسیار دشوار
tinier	بسیار کوچک
tiniest	بسیار کوچک
tiny	بسیار کوچک
ravenous	بسیار گرسنه