Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
integrated accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
Other Matches
accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری
modular accounting package
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
packaged software
بسته پیش نوشته
software package
بسته پیش نوشته نرم افزاری
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
dip
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
flat
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
current cost accounting
حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
bookwork
[bookkeeping]
حسابداری
[حسابداری]
book keeping
حسابداری
[حسابداری]
cost accounting
حسابداری
accountancy
حسابداری
[حسابداری]
accountancy
حسابداری
accounting
حسابداری
[حسابداری]
accounting
حسابداری
integrate circuit transistor
ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
single entry
حسابداری ساده
tally sheet
کاربرگ حسابداری
vouchers
سند حسابداری
national accounting
حسابداری ملی
double entry bookkeeping
حسابداری دوبل
voucher
سند حسابداری
sales accounting
حسابداری فروش
stock accounting
حسابداری موجودی
inflation accounting
حسابداری تورمی
single entry
حسابداری فردی
accounting machine
ماشین حسابداری
comptroller
بازرس حسابداری
accounting principles
اصول حسابداری
accounting profit
سود حسابداری
accounting system
نظام حسابداری
accounting system
سیستم حسابداری
accounting price
قیمت حسابداری
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
accounting profit
سود از دیدگاه حسابداری
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
accounting
اصول حسابداری برسی اصل و فرع
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
credit
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounts package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
accounting package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
corporate model
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
complexes
مجتمع
colony
مجتمع
colonies
مجتمع
complex
مجتمع
integrate electronics
الکترونیک مجتمع
integration
مجتمع سازی
hardware
مدارهای مجتمع
integrate resistor
مقاومت مجتمع
integrate transmission line
خط انتقال مجتمع
integrated circuit
مدار مجتمع IC
integrate system
سیستم مجتمع
integrated program
برنامه مجتمع
integrated circuit
مدار مجتمع
i.c.
مدار مجتمع
tail clusters
ابگیرهای مجتمع
regrouping
مجتمع شدن
biocinosis
مجتمع زیستی
integrate
مجتمع کردن
integrates
مجتمع کردن
regroup
مجتمع شدن
regroups
مجتمع شدن
integrating
مجتمع کردن
integrate circuit
مدار مجتمع
regrouped
مجتمع شدن
assembles
مجتمع کردن
assembled
مجتمع کردن
assemble
مجتمع کردن
port complex
مجتمع بندری
cell assembly
مجتمع یاختهای
integrated data processing
پردازش داده مجتمع
monolithic integrated circuit
مدار مجتمع یکپارچه
join up
مجتمع کردن هواپیماها
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
microcircuit
مدار مجتمع پیچیده
medium scale integration
مدار مجتمع با دو قطعه
integrated software
نرم افزار مجتمع
idp
پردازش داده مجتمع
integrate magnetic circuit
مدار مغناطیسی مجتمع
integrate logic circuit
مدار منطقی مجتمع
integrate transmission system
سیستم انتقال مجتمع
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
commercial center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
small scale integration
مجتمع سازی در مقیاس کوچک
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
integrate semiconductor circuit
مدار نیمه هادی مجتمع
microcontroller
مدار مجتمع که حاوی CPU
shopping mall
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
medium scale intergration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
retail park
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
shopping center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
speech
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
speeches
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
parallel
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelled
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelling
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
parallels
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
usli
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
very large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
generations
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
generation
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
crom
قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی
opto electronics
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
comprehensive job
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
substrate
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
music chip
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
msi
مجتمع سازی در مقیاس متوسط Integration Scale edium
lsi
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
jumbo chip
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
ices
System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران
metal oxide semiconductor
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
microprocessors
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
microprocessor
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
third
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
thirds
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
vhsic program
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
writs
نوشته
writ
نوشته
inscription
نوشته
deposition
نوشته
depositions
نوشته
papeteries
نوشته
epigraph
نوشته
scrip
نوشته
manuscript
نوشته
letter
نوشته
inscriptions
نوشته
letters
نوشته
manuscripts
نوشته
paper work
نوشته
record
نوشته
texts
نوشته
text
نوشته
opuses
نوشته
opus
نوشته
inhibit
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibits
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
pinout
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
piggyback
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
it is written that
نوشته اندکه
ancient manuscript
نوشته قدیمی
chirograph
دست نوشته
manuscript
دست نوشته
writing
نوشته نوشتجات
hand writing
دست نوشته
hierogram
نوشته قدس
pseudograph
نوشته جعلی
handwriting
دست نوشته
petrograph
سنگ نوشته
callout
نوشته راهنما
petroglyph
سنگ نوشته
written
نوشته شده
cryptograph
نوشته رمزی
cryptogram
نوشته رمزی
writings
نوشته نوشتجات
dual
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
wafers
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafer
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafer scale integration
یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
SOS
Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
imperscriptible
فاقد اجازه نوشته
scrolls
نوشته یافهرست طولانی
scroll
نوشته یافهرست طولانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com