Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 236 (14 milliseconds)
English
Persian
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
Search result with all words
logic
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
check
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
deterministic
نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
word perfect
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
sequential
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
garbage
اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
function
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
conditional
نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
conditional
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
gate
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gates
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
scroll
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scrolls
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
abram's law
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
bed factor
ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
debt of honour
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
delayed offside
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
gigo
اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
necessaries
در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
It all depends on how things develop.
بستگی دارد چه پیش بیاید
It depends on its quality.
بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
minor border
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Other Matches
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
closure
بستگی
cohesion
هم بستگی
obturation
بستگی
dependence
بستگی
binds
بستگی
relationships
بستگی
relationship
بستگی
bind
بستگی
vicinity
بستگی
closures
بستگی
congealment
بستگی
gelation
بستگی
deligation
بستگی
kinship
بستگی
concern
بستگی
dependance
بستگی
concerns
بستگی
congelation
بستگی
binding potential
پتانسیل بستگی
connexions
بستگی نسبت
binding energy
انرژی بستگی
tthrombosis
خون بستگی
total binding energy
انرژی بستگی کل
liaison
بستگی رابطه
liaisons
بستگی رابطه
syndesis
بهم بستگی
liaise
بستگی داشتن
liaised
بستگی داشتن
liaises
بستگی داشتن
liaising
بستگی داشتن
dependencies
بستگی نیازمندی
dependency
بستگی نیازمندی
count on
<idiom>
بستگی داشتن به
connection
بستگی نسبت
connubiality
بستگی زناشویی
sidings
بستگی بحزب
siding
بستگی بحزب
up to
<idiom>
بستگی داشتن به
co relation
بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
principle of intimacy
اصل بهم بستگی
correlation
بستگی دوچیز باهم
oppilation
بستن یا بستگی مجرا
press (push) one's luck
<idiom>
به شانس بستگی داد
particularity
بستگی بعقاید خاصی
embolisms
انسداد جریان خون بستگی راه رگ
embolism
انسداد جریان خون بستگی راه رگ
unconditional
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
Depending on how late we arrive ...
بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
universal time
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
brute force method
روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
unconditional
دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
random access
فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
JK flip flop
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
civicism
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
hast
او دارد
heavy fighting is in progress
دارد
he is ill with fever
تب دارد
has
دارد
he has worms
دارد
there is a time for everything
دارد
he has a rage for money
دارد
chain
دارد.
chains
دارد.
are there any remarks?
دارد
multungulate
که بیش از دو سم دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
viruses
وجود دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
it has sides
سه پهلو دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
he has a maggot in his head
وسواس دارد
it is usual with him
عادت دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
he has a spite against me
بامن لج دارد
virus
وجود دارد
the reason is two fold
دودلیل دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
walls have ears
گوش دارد
what matter?
چه اهمیت دارد
what the odds
چه اهمیت دارد
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
Windows GDI
بیتی دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
he is fifty
تمام دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
he speaks to the purpose
قصدی دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
god is
خداوجود دارد
the probability is
احتمال دارد
There is a knack in it .
یک فنی دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
He has a day off.
او مرخصی دارد.
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
bass
کسی که صدای بم دارد
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
There is always a right way of doing everything.
هرکاری راهی دارد
he bears out his name
اسم بامسمایی دارد
it askes for attention
توجه لازم دارد
the cat has nine lives
سگ هفت جان دارد
the party is led by him
او بر ان حزب ریاست دارد
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
He has influential contacts everywhere.
همه جا دست دارد
basses
کسی که صدای بم دارد
He is distantly related to us .
نسبت دوری با ما دارد
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
یک کسی دارد در می زند
She has a subtle charm.
جذابیت ظریفی دارد
it is very important
بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult
یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice.
صدای قشنگه دارد
it is of frequent
خیلی مورد دارد
There is only one condition attached to it .
فقط یک شرط دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
With his foul temper.
با اخلاق سگه که دارد
tea is preferable to water
چایی بر اب ترجیح دارد
back
که یک باتری پشتیبان دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
he has much merit
بسیار شایستگی دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
in all like
احتمال کلی دارد
he is in a hurry to go
عجله دارد برفتن
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
he is in the know
اطلاع ویژه دارد
he is rightly named
اسم بامسمائی دارد
well and good
باشد چه ضرر دارد
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
he keeps my a
حساب مراونگه می دارد
he must needs go
بیخوداصرار دارد برفتن
How long is the ticket valid?
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
the export of ... is granted the premium.
صدور ... جایزه دارد.
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
he has much merit
خیلی قابلیت دارد
he insists on going
اصرار دارد برفتن
The kettel is boiling.
قوری دارد می جوشد
the switch is on
برق جریان دارد
he is f. of money
پول فراوان دارد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
bigamist
زنی که دوشوهر دارد
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
bigamists
زنی که دوشوهر دارد
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
significance
معنای مخصوص دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
She has got regular teeth .
دندانهای منظمی دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
فشار خون دارد
double decker
هرچیزیکه دو لایه دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
he has Roman nose
او بینی عقابی دارد
and there an end.
و پایان وجود دارد.
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
lengths
خط با طول جر حرف دارد
length
خط با طول جر حرف دارد
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
delectus
برای ترجمه دارد
biased
آنچه اریب دارد
it speaks well for him
بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully
اینکارتوجه لازم دارد
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
it stand well with him
بامن نظرمساعدی دارد
rubrician
کتاب نماز دارد
likelihood
احتمال کلی دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
ارزش داشتن را دارد
to the best of ones ability
تا جایی که کسی توان آن را دارد
lunchroom
رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
multifunction
آنچه تابعهای متعددی دارد
mistress of cooking
زنی که در اشپزی دست دارد
interne
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
ox frame
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
Advanced Technology Attachment
مگابایت دار ثانیه دارد
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
toggles
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
accessor
شخصی که به داده دسترسی دارد
NVRAM
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
infected computer
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
What's in it for me?
<idiom>
این چه سودی برای من دارد؟
toggle
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com