Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (6 milliseconds)
English	Persian
inextensible	بسط نا پذیر منقرض نکردنی
Search result with all words
inexpugnable	حمله نا پذیر منقرض نکردنی
Other Matches
indivertible	انحراف نا پذیر منحرف نکردنی
extinguishes	منقرض کردن
extinguish	منقرض کردن
extinguishing	منقرض کردن
extinct	منقرض تمام شده
ammonite	فسیل جانورنرم تنی که منقرض شده است
inextricable	حل نکردنی
indecipherable	حل نکردنی
unquestionable	رد نکردنی
irrecusable	رد نکردنی
unquestioning	رد نکردنی
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
indefeasible	لغو نکردنی
reproachless	ملامت نکردنی
unbelievable	باور نکردنی
irreprovable	بی گناه رد نکردنی
indefeasibility	لغو نکردنی
indeclinable	پرهیز نکردنی
indefectible	عیب نکردنی
irrepressible	جلوگیری نکردنی
incomprehensible	درک نکردنی
inconsumable	مصرف نکردنی
incogitable	درک نکردنی
reproachless	سرزنش نکردنی
inviolable	غصب نکردنی
unwarranted	توجیه نکردنی
insuperable	برطرف نکردنی
inconceivable	تصور نکردنی
irreproachable	سرزنش نکردنی
irreproachable	ملامت نکردنی
indecipherable	کشف نکردنی
incredible	باور نکردنی
impenetrable	درک نکردنی
inapplicable	تطبیق نکردنی
unwarrantable	توجیه نکردنی
irrepealable	فسخ نکردنی
irrepealable	لغو نکردنی
inexplicable	روشن نکردنی
irreprehensible	سرزنش نکردنی
irreprehensible	ملامت نکردنی
inextinguishable	مستهلک نکردنی
irrepleviable	رفع توقیف نکردنی
irreplevisable	رفع توقیف نکردنی
intangible	بغرنج درک نکردنی
imperceptible	نفهمیدنی درک نکردنی
inadmissible	ناپسندیده تصدیق نکردنی
flattest	ثابت یا تغییر نکردنی
fairy tale	داستان باور نکردنی
fairy tales	داستان باور نکردنی
to be left in disbelief <idiom>	باور نکردنی بودن
flat	ثابت یا تغییر نکردنی
inexpiable	مرمت ناپذیر جبران نکردنی
irreclaimable	بازیافت نکردنی درست نشدنی
indefensible	غیرقابل اعتذار تصدیق نکردنی
a dead language <idiom>	زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
inconceivable	غیر قابل ادراک باور نکردنی
inconvincible	اقناع نکردنی شخص متقاعد نشدنی
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
assoil	اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
exterminate	منقرض کردن دفع افات کردن
exterminated	منقرض کردن دفع افات کردن
exterminates	منقرض کردن دفع افات کردن
exterminating	منقرض کردن دفع افات کردن
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
overthrown	منقرض کردن مضمحل کردن
overthrow	منقرض کردن مضمحل کردن
overtumble	سرنگون کردن منقرض کردن
overthrowing	منقرض کردن مضمحل کردن
overthrows	منقرض کردن مضمحل کردن
overthrew	منقرض کردن مضمحل کردن
illmitable	محدود نکردنی محدود نشدنی
pliable	خم پذیر
soluble	حل پذیر
pi acceptor	پی پذیر
solvable	حل پذیر
cleavable	رخ پذیر
programmable read only memory	حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
fatig	خستگی پذیر
extendible	کشش پذیر
proton acceptor	پرتون پذیر
reclaimable	ادعا پذیر
protractile	امتداد پذیر
fissionable	شکافت پذیر
fissile	شکاف پذیر
proprotionable	تناسب پذیر
protean	شکل پذیر
extensible	توسعه پذیر
figurable	شکل پذیر
fathomable	پیمایش پذیر
fatigable	خستگی پذیر
reducible	تقلیل پذیر
reflexible	انعکاس پذیر
exepandable	بسط پذیر
executable	اجرا پذیر
resolvable	تفکیک پذیر
revocable	ابطال پذیر
executable	انجام پذیر
rotatable	چرخش پذیر
evitable	اجتناب پذیر
evadable	طفره پذیر
regulable	تنظیم پذیر
remediable	گزیر پذیر
expandable	بسط پذیر
refutable	تکذیب پذیر
remediable	درمان پذیر
expiable	کفاره پذیر
fatiguable	خستگی پذیر
stretchy	فراخی پذیر
expansible	گسترش پذیر
remediable	چاره پذیر
semi solvable	نیم حل پذیر
irremeable	برگشت نا پذیر
miscible	امیزش پذیر
miscible	امتزاج پذیر
increasable	افزایش پذیر
incondensable	ناچگال پذیر
mutable	تغییر پذیر
open cheque	چک انتقال پذیر
pacifiable	تسکین پذیر
partible	بخش پذیر
passible	فساد پذیر
maintainable	نگهداشت پذیر
indemonstrable	اثبات نا پذیر
inoculable	تلقیح پذیر
infusible	گداز نا پذیر
inflamable	اشتعال پذیر
inextensible	تمدید نا پذیر
inexpugnable	شکست نا پذیر
indocile	تعلیم نا پذیر
irresoluble	تجیزیه نا پذیر
limitable	محدودیت پذیر
liquefiable	گداز پذیر
incompressible	تراکم نا پذیر
impressible	تاثیر پذیر
pervious	نفوذ پذیر
pilable	انحنا پذیر
placable	دلجویی پذیر
placative	تسکین پذیر
flxible	خمش پذیر
flexible cable	کابل خم پذیر
fixable	ثبات پذیر
plunderable	چپاول پذیر
fusible	گداز پذیر
perturbable	اشوب پذیر
improvably	اصلاح پذیر
improvable	بهبود پذیر
healable	درمان پذیر
glass jaw	بوکسوراسیب پذیر
magnetizable	مغناطیس پذیر
generable	زایش پذیر
gaugeable	پیمایش پذیر
penetrable	رخنه پذیر
perfectible	کمال پذیر
precipitable	تعلیق پذیر
contrivable <adj.>	انجام پذیر
achievable <adj.>	اجرا پذیر
doable <adj.>	اجرا پذیر
executable <adj.>	اجرا پذیر
feasible <adj.>	اجرا پذیر
practicable <adj.>	اجرا پذیر
workable <adj.>	اجرا پذیر
possible [doable, feasible] <adj.>	اجرا پذیر
makeable <adj.>	اجرا پذیر
contrivable <adj.>	اجرا پذیر
makable [spv. makeable] <adj.>	اجرا پذیر
manageable <adj.>	اجرا پذیر
workable <adj.>	انجام پذیر
executable <adj.>	انجام پذیر
doable <adj.>	انجام پذیر
feasible <adj.>	انجام پذیر
makable [spv. makeable] <adj.>	انجام پذیر
makeable <adj.>	انجام پذیر
manageable <adj.>	انجام پذیر
possible [doable, feasible] <adj.>	انجام پذیر
practicable <adj.>	انجام پذیر
executable <adj.>	امکان پذیر
workable <adj.>	امکان پذیر
executable <adj.>	صورت پذیر
workable <adj.>	صورت پذیر
makable <adj.>	امکان پذیر
dividable [American E] <adj.>	بخش پذیر
annullable <adj.>	فسخ پذیر
callable <adj.>	فسخ پذیر
cancelable [American] <adj.>	فسخ پذیر
cancellable [British] <adj.>	فسخ پذیر
rescindable <adj.>	فسخ پذیر
voidable <adj.>	فسخ پذیر
annullable <adj.>	بطلان پذیر
callable <adj.>	بطلان پذیر
cancelable [American] <adj.>	بطلان پذیر
cancellable [British] <adj.>	بطلان پذیر
rescindable <adj.>	بطلان پذیر
divisible <adj.>	بخش پذیر
makable <adj.>	صورت پذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com