English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
hysterical بسیار خنده دار
hysterically بسیار خنده دار
Other Matches
sportiveŠetc خنده کن خنده وبازی کن
vlsi مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
u.h.f. بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency بسامد بسیار بسیار زیاد
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
laugh خنده
laughed خنده
laughs خنده
laughter خنده
belly laugh خنده از ته دل
laughing خنده
irrision خنده
ludicrous خنده اور
queer خل خنده دار
queerer خل خنده دار
queerest خل خنده دار
snigger خنده استهزاامیز
A forced laugh. خنده زورکی
titters خنده تو دزدیده
tittering خنده تو دزدیده
tittered خنده تو دزدیده
titter خنده تو دزدیده
sniggers خنده استهزاامیز
crack up <idiom> از خنده ترکیدن
sniggered خنده استهزاامیز
To burst with laughter. از خنده غش کردن
risibility خنده داربودن
risible faculty استعداد خنده
risible خنده اور
laughing خنده اور
ridiculous خنده دار
humorous خنده اور
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
to laugh away با خنده گذراندن
hilarious خنده دار
laughable خنده دار
laughing stock مایهی خنده
gaff خنده بلند
laughed صدای خنده
farcical خنده اور
sarcasm زهر خنده
laugh صدای خنده
serio comic هم خنده دار
droll خنده اور
laughs صدای خنده
comic خنده دار
fleer خنده نیشدار
howler خنده اور
laugh away با خنده گذراندن
nicker خنده کردن
laughingstock مایه خنده
boisterous laughter خنده بلند
funniest خنده دار
funny خنده دار
laugher خنده کننده
sniggering خنده استهزاامیز
howlers خنده اور
grins خنده نیشی
comics خنده دار
playfully با خنده و بازی
funnier خنده دار
irrision خنده استهزایی
laughter is infectious خنده مسری
lusory بازی کن خنده کن
laugh down با خنده از رو بردن
grinning خنده نیشی
grinned خنده نیشی
grin خنده نیشی
to be on the grin خنده نیشی کردن
laughter is infectious خنده همه را می گیرد
comic opera نمایش خنده دار
to split one's sides از خنده روده برشدن
ridiculously بطور خنده اور
to be convulsed with laughter از خنده بخود پیچیدن
to force a smile خنده زورکی کردن
it provokes laughter خنده اور است
it provokes laughter باعث خنده است
keep a straight face از خنده خودداری کردن
derision مایه خنده وتمسخر
gig شوخی خنده دار
laugh off با خنده دور کردن
to set in a roar از خنده روده برکردن
to laugh down با خنده خاموش کردن
intempestive laughter خنده بیجا یا نا بهنگام
to laugh away با خنده واستهزا کردن
to burst in to a laugh زیر خنده زدن
waggish بذله گو خنده دار
waggishly بذله گو خنده دار
sardonic وابسته به زهر خنده
farces نمایش خنده اور
farce نمایش خنده اور
comedy نمایش خنده دار
rediculously بطور خنده اور
gigs شوخی خنده دار
giggle با خنده افهار داشتن
giggled با خنده افهار داشتن
giggles با خنده افهار داشتن
giggling با خنده افهار داشتن
raise a laugh خنده راه انداختن
sardonically وابسته به زهر خنده
funnier خنده اور عجیب
cachinnate در خنده افراط کردن
break into a laugh زیر خنده زدن
nitrogen monoxide گاز خنده اور
nitrous oxide گاز خنده اور
funniest خنده اور عجیب
opera comique نمایش خنده اور
laughter صدای خنده بلند
sidesplitting روده براز خنده
funny خنده اور عجیب
ridiculousness خنده اور بودن
comedies نمایش خنده دار
to roar with laughter <idiom> از خنده روده بر شدن
funnily چنانکه خنده اورد
mime نمایش خنده اور
mimed نمایش خنده اور
mimes نمایش خنده اور
miming نمایش خنده اور
laughing gas گاز خنده اور
laughably بطور خنده دار
seriocomic هم جدی وهم خنده دار
comedist نویسنده نمایشهای خنده دار
comedietta نمایش کوتاه خنده دار
man is a risible creature انسان مخلوقی است خنده کن
To burst into tears (laughter). زیر گریه ( خنده ) زدن
comedians هنرپیشه نمایشهای خنده دار
belly laughs هر چیزی که موجب خنده شود
horselaugh خنده بلند وپر سر وصدا
fantastico ادم خیالی و خنده اور
simperer خنده کننده بدون دلیل
to over a subject موضوعی را با خنده بحث کردن
to laugh off با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
comedian نوینسده نمایشهای خنده دار
belly laugh هر چیزی که موجب خنده شود
comedian هنرپیشه نمایشهای خنده دار
comedians نوینسده نمایشهای خنده دار
simpering خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpers خنده زورکی کردن پوزخند زدن
bring the house down <idiom> باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
simpered خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simper خنده زورکی کردن پوزخند زدن
comedienne زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
it is ridiculously small بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
comediennes زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
gagging شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gags شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gagged شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
afterpiece نمایش کوتاه خنده دارپس ازنمایش بزرگ
gag شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
opera bouffe اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
slapstick نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
many بسیار
far and away بسیار
ever so بسیار
multifarious بسیار
lashongs بسیار
detestable بسیار بد
much بسیار
multiplicity بسیار
seldom بسیار کم
all- بسیار
immortally بسیار
precious بسیار
all بسیار
out and a way بسیار
lot بسیار
an abundance of بسیار
clinking بسیار
beastby بسیار
mickle or muckle بسیار
muckle بسیار
not a lettle بسیار
far بسیار
by far بسیار
rotten <adj.> بسیار بد
lousy <adj.> بسیار بد
terrible <adj.> بسیار بد
oftentimes بسیار
longeval بسیار زی
no end of بسیار
mickle بسیار
awful <adj.> بسیار بد
multiped بسیار پا
sopping بسیار
overly بسیار
sadly بسیار بد
desperate بسیار بد
very بسیار
sorely بسیار
powerfully بسیار
awfully بسیار
plenty بسیار
galore بسیار
thousand and one بسیار
numerous بسیار
parlous بسیار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com