English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
point device بسیار درست
pointdovice بسیار درست
Other Matches
vlsi مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
u.h.f. بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency بسامد بسیار بسیار زیاد
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
temper درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
state-of-the-art بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
abundant بسیار
numerous بسیار
lashongs بسیار
immortally بسیار
lot بسیار
clinking بسیار
ever so بسیار
very بسیار
far and away بسیار
overly بسیار
parlous بسیار
very little بسیار کم
longeval بسیار زی
unco بسیار
multiped بسیار پا
no end of بسیار
oftentimes بسیار
out and a way بسیار
seldom بسیار کم
plenty بسیار
desperate بسیار بد
all- بسیار
all بسیار
powerfully بسیار
sorely بسیار
thousand and one بسیار
awfully بسیار
mickle بسیار
mickle or muckle بسیار
muckle بسیار
not a lettle بسیار
so mush بسیار
sadly بسیار بد
multifarious بسیار
an abundance of بسیار
by far بسیار
multiplicity بسیار
sopping بسیار
many بسیار
precious بسیار
terrible <adj.> بسیار بد
awful <adj.> بسیار بد
detestable بسیار بد
far بسیار
galore بسیار
lousy <adj.> بسیار بد
rotten <adj.> بسیار بد
much بسیار
beastby بسیار
stunning بسیار خوب
multiform بسیار شکل
multangular بسیار گوشه
multisonant بسیار صدا
multisonous بسیار صدا
heartbreak اندوه بسیار
chasm فرق بسیار
regiments گروه بسیار
ravenous بسیار گرسنه
much rain باران بسیار
much was said بسیار چیزهاگفته شد
primordial بسیار کهن
whacking بسیار عظیم
regiment گروه بسیار
much pleased بسیار خوشتود
multidentate بسیار دندان
multitudinously با گروه بسیار
multivincular بسیار پیوند
polygons بسیار پهلو
primal بسیار قدیمی
lots بسیار فراوان
priceless بسیار گران
polygon بسیار پهلو
extras بسیار خیلی
extra- بسیار خیلی
priceless بسیار پر قیمت
whackings بسیار عظیم
extra بسیار خیلی
pianissimo بسیار اهسته
multocular بسیار چشم
damn فحش بسیار
of great importance بسیار مهم
ogygian بسیار کهنه
oliguresis پیشاب بسیار کم
dammit فحش بسیار
chasms فرق بسیار
overripe بسیار رسیده
peracute بسیار حاد
peracute بسیار سخت
perfervid بسیار باحرارت
overrefinement تصفیه بسیار
manifold بسیار زیاد
nymph زن بسیار زیبا
bulimy حرص بسیار
multitudes گروه بسیار
gelid بسیار سرد
hairline rule خط بسیار نازک
colossal بسیار بزرگ
excessive بسیار یا بزرگ
heart break اندوه بسیار
tiny بسیار کوچک
tiniest بسیار کوچک
devilish بسیار بد اهریمنی
tinier بسیار کوچک
at railway speed بسیار تند
e. use ful بسیار سودمند
dozens of girls ذختران بسیار
d. stupid بسیار کودن
dateless بسیار قدیم
deep read بسیار خوانده
delightsome بسیار دلپسند
deluxe بسیار زیبا
diaphoresis خوی بسیار
dirt cheap بسیار ارزان
nymphs زن بسیار زیبا
monstrosity شرارت بسیار
monstrosities شرارت بسیار
corking بسیار عالی
herculean بسیار دشوار
thoroughgoing بسیار دقیق
heavy poll ارا بسیار
high strung بسیار حساس
polygraphs بسیار نویس
abysses بسیار عمیق
polygraph بسیار نویس
abyss بسیار عمیق
prodigy بسیار زیرک
prodigies بسیار زیرک
hunky dory بسیار خوب
multitude گروه بسیار
crucially بسیار سخت
superbly بسیار خوب
crucial بسیار سخت
superb بسیار خوب
many persons مردمان بسیار
many books کتابهای بسیار
main بسیار مهم
at full lick بسیار تند
terrible بسیار بد سهمناک
at a premium بسیار مطلوب
at a great rat بسیار تند
inappreciable نامحسوس بسیار کم
infernality زشتی بسیار
overweening بسیار مغرور
ambrosial بسیار مطبوع
amazedly باشگفت بسیار
addition resin بسیار افزایشی
wary بسیار محتاط
addition polymer بسیار افزایشی
abysm بسیار عمیق
meticulosity دقت بسیار
goody goody بسیار خوب
ultramodern بسیار تازه
v.l.f. بسامد بسیار کم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com