Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (4 milliseconds)
English
Persian
civilian preparedness for war
بسیج غیرنظامیان
Other Matches
presidential call
فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization reserves
ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
civil affairs
امور غیرنظامیان
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
american civilian internee information
قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
civil censorship
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civilian supply
امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
assistant chief of staff,g(civil affair
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
mobilization
بسیج
mobilisation
بسیج
mobilization
بسیج کردن
economic mobilization
بسیج اقتصادی
reserve mobilization
بسیج احتیاطها
immobilized
بی بسیج کردن
mobilization of savings
بسیج پس انداز
mobilization exercise
تمرین بسیج
mobilization base
مبنای بسیج
m day
روز بسیج
general mobilization
بسیج عمومی
full mobilization
بسیج کامل
partial mobilization
بسیج جزیی
mobilized
بسیج کردن
mobilising
بسیج کردن
mobilises
بسیج کردن
mobilised
بسیج کردن
immobilizing
بی بسیج کردن
immobilizes
بی بسیج کردن
immobilize
بی بسیج کردن
immobilising
بی بسیج کردن
immobilises
بی بسیج کردن
immobilised
بی بسیج کردن
mobilize
بسیج کردن
mobilizing
بسیج کردن
mobilizes
بسیج کردن
demobilization
رفع بسیج عمومی
mobilization exercise
تمرین بسیج نیروها
recalls
بسیج کردن قوا
recalled
بسیج کردن قوا
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
total mobilization
بسیج کامل نیروها
recall
بسیج کردن قوا
mobilization
بسیج کردن تحرک دادن
economic mobilization
بسیج منابع اقتصادی باصرفه
m day
روز اعلام بسیج عمومی
assembly
محل بسیج افراد احتیاط
emergency leave
سطح امادلازم برای بسیج
force development
برنامه تامین یا بسیج یکانها
demobilization
بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
battalia
بسیج دستههای نظامی ونیروهای مسلح
m day force
نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
mobilization
به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
demobilize
ازحالت بسیج بیرون اوردن بحالت صلح دراوردن دموبیلیزه کردن
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
levy in mess
نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
balanced mobilization
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...