Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (6 milliseconds)
English
Persian
martyry
بشهادت دینی
Other Matches
precepts of god
فرایض دینی احکام دینی
obtest
بشهادت طلبیدن
to call to witness
بشهادت طلبیدن
to call in evidence
بشهادت طلبیدن
irreligion
بی دینی
religious
دینی
indevotion
بی دینی
impiety
بی دینی
heathenishness
بی دینی
godlessness
بی دینی
chos in action
حق دینی
perfidy
بی دینی
ungodliness
بی دینی
impiousness
بی دینی
religious delusion
هذیان دینی
ghazi
مجاهد دینی
proselytism
تبلیغ دینی
religious rites
اداب دینی
irreligiously
ازروی بی دینی
mufti
پیشوای دینی
religious matters
امور دینی
religious instruction
اموزش دینی
impiously
از روی بی دینی
orthodoxy
راست دینی
cults
ایین دینی
things in action
اموال دینی
orthodoxies
راست دینی
sacraments
رسم دینی
dogma
عقیده دینی
sacrament
ایین دینی
sacraments
ایین دینی
sacrament
رسم دینی
dogmas
عقیده دینی
cult
ایین دینی
seminary
مدرسه علوم دینی
chaplains
افسر امور دینی
ritualization
انجام شعائر دینی
theological school
مدرسه علوم دینی
theologue
طلبه علوم دینی
chaplain
افسر امور دینی
to discharge of an obligation
از دینی مبرا کردن
persuasions
اطمینان عقیده دینی
karma
سرنوشت مراسم دینی
mystagogy
تفسیر رموز دینی
persuasion
اطمینان عقیده دینی
declaration of indulgence
اعلام ازادی دینی
adultery
بی دینی ازدواج غیرشرعی
seminaries
مدرسه علوم دینی
catechesis
کتاب تعلیمات دینی
hardshell
سخت در رعایت ایین دینی
catechisms
کتاب سوال وجواب دینی
catechism
کتاب سوال وجواب دینی
irreligionist
کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
mosaic d.
وضع احکام دینی درزمان موسی
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
theolog
دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
methodize
در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
dispensations
وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
dispensation
وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
simony
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
Salvation Army
تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
ultraist
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
indifferentist
کسیکه بموضوع عای دینی لاقید است و بشناختن حق ازباطل اهمیتی نمیدهد
ritualize
رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
three-day retreat
گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی
[برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com