Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
cultrate
بشکل چاقوی شاخه زنی
cultrated
بشکل چاقوی شاخه زنی
Other Matches
pruning knife
چاقوی شاخه زنی
hierarchical communications system
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
branch
شاخه شاخه شدن
branches
شاخه شاخه شدن
ramify
شاخه شاخه شدن
forkedly
بطور شاخه شاخه
arborization
شاخه شاخه شدگی
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
moon knife
چاقوی هلالی
the knife
چاقوی جراحی
dissecting knife
چاقوی تشریح
three bladed knife
چاقوی سه تیغه
spuds
چاقوی کوتاه
spud
چاقوی کوتاه
flick-knives
چاقوی ضامندار
flick-knife
چاقوی ضامندار
case knife
چاقوی بزرگ
circular cutter head
چاقوی گرد
drawknife
چاقوی دو دسته
pocket knife
چاقوی جیبی
pigsticker
چاقوی بزرگ
pocket knives
چاقوی جیبی
pocketknife
چاقوی جیبی
grapefruit knife
چاقوی گریپ فروت
sheath knives
چاقوی غلاف دار
sheath knife
چاقوی غلاف دار
jack-knife
چاقوی بزرگ جیبی
penknife
چاقوی کوچک جیبی
penknives
چاقوی کوچک جیبی
jack-knifed
چاقوی بزرگ جیبی
keratotome
چاقوی قرنیه شکافی
jack-knifing
چاقوی بزرگ جیبی
jackknife
چاقوی بزرگ جیبی
jack-knives
چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifes
چاقوی بزرگ جیبی
drawshave
چاقوی دوسردسته دار
scalpels
چاقوی کالبد شکافی
scalpel
چاقوی کوچک جراحی
scalpel
چاقوی کالبد شکافی
scalpels
چاقوی کوچک جراحی
bistoury
چاقوی کوچک جراحی
catling
چاقوی تشریح یاجراحی
keratome
چاقوی قرینه شکافی
case knife
چاقوی جلد دار
clasp knife
چاقوی ضامن دار
drawingknife
چاقوی دوسردسته دار
moon knife
چاقوی پوست تراشی
switchblade knife
چاقوی ضامن دار
carving knife
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
hack knife
چاقوی مخصوص برش کامل
bolo
چاقوی بلند یک لبه قداره
carving knives
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
cubes
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
trench knitfe
چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
bifurcate
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
bough
شاخه
pinned
در شاخه
limb
شاخه
ramus
شاخه
ramulous
شاخه شاخه
fork
سه شاخه
limbs
شاخه
ramulose
شاخه شاخه
variations
شاخه
trifid
سه شاخه
three way
سه شاخه
variation
شاخه
trifurcation
سه شاخه
branch line
شاخه
nibs
شاخه
intersection leg
شاخه
nib
شاخه
forking
شاخه
nid
شاخه
forking
سه شاخه
pin
در شاخه
knag
ته شاخه
doddered
بی شاخه
fork
شاخه
boughs
شاخه
pinning
در شاخه
limbless
بی شاخه
branch lines
شاخه
plug
دو شاخه
bifurcation
شاخه
branches
شاخه
embranchment
شاخه
branch
شاخه
acaulescent
بی شاخه
virga
شاخه
Br
شاخه
plugs
دو شاخه
branch cutter
شاخه بر
connection plug
دو شاخه
furcate
شاخه شاخه
arm
شاخه
plugging
دو شاخه
twig
: شاخه کوچک
outbranch
شاخه گستردن
tuning fork
دو شاخه صوتی
tuning forks
دو شاخه صوتی
ramify
شاخه دادن
arborescent
شاخه مانند
biramous
دارای دو شاخه
cable connector
دو شاخه کابل
boughed
شاخه دار
prongs
شاخه رودیانهر
prong
شاخه رودیانهر
ramiform
شاخه مانند
provine
شاخه خوابانده
branchy
شاخه دار
bifurcate
دو شاخه شدن
battery charging plug
دو شاخه باتری پر کن
branching
شاخه گزینی
passerine
شاخه نشین
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
twigs
: شاخه کوچک
disbranch
بی شاخه کردن
lamina
شاخه پردهای
lamin
شاخه پردهای
branchlet
شاخه کوچک
topper
شاخه زن سوهان
intersection leg
شاخه یک همبر
female plug
دو شاخه ماده
insessorial
شاخه نشین
ramifications
شاخه شاخگی
ramification
شاخه شاخگی
offshoots
شاخه نورسته
offshoot
شاخه نورسته
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
toppers
شاخه زن سوهان
linear portion
شاخه خطی
tributaries
شاخه انشعاب
tributaries
شاخه رود
distributary
رود شاخه
tributary
شاخه انشعاب
dog leg
شاخه فرعی
affluent
شاخه رود
banana pin
دو شاخه رادیو
easing out line
شاخه شل کننده
tributary
شاخه رود
sprout
جوانه شاخه
sprouted
جوانه شاخه
sprouts
جوانه شاخه
gray ramus
شاخه خاکستری
triradiate
سه شاخه سه شعاعی
tow level forked junction
دو شاخه دو ترازه
crotch
تیر دو شاخه
tow level forked junction
دو شاخه ناهمکف
crotches
تیر دو شاخه
three arm protractor
نقاله سه شاخه
sprig
شاخه کوچک
sprigs
شاخه کوچک
branch
شاخه دراوردن
subshrub
شاخه کوچک
blind alleys
شاخه بن بست
coppice
شاخه زاد
coppices
شاخه زاد
viminal
شاخه دهنده
twigged
شاخه دار
twiggy
شاخه دار
alleys
شاخه ماز
alleyways
شاخه ماز
spray
شاخه کوچک
sprayed
شاخه کوچک
spraying
شاخه کوچک
sprays
شاخه کوچک
traverse leg
شاخه پیمایش
forked
شاخه دار
alley
شاخه ماز
twing
شاخه کوچک
blind alley
شاخه بن بست
link
شاخه رابط
division
شاخه
[دانشی]
secateur
شاخه قطع کن
winging
شاخه شعبه
wing
شاخه شعبه
line of business
شاخه پیشه
grain
شاخه چنگال
branches
شاخه دراوردن
area
شاخه
[دانشی]
spriggy
شاخه دار
ramify
شاخه بستن
Dont break that branch off.
آن شاخه رانشکن
branch
شاخه
[دانشی]
field
شاخه
[دانشی]
twin plug
دو شاخه وسایل برقی
two pin plug
دو شاخه وسایل برقی
hierarchical communications system
شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
to lop off a branch
[from a tree]
شاخه ای را
[از درختی]
بریدن
utensil plug
دو شاخه وسایل برقی
layers
رگه شاخه خوابانده
layer
رگه شاخه خوابانده
deflection component of trail
شاخه سمتی مسیر
deadwood
شاخه خشکیده درخت
dog-leg
[شاخه فرعی پله]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com