Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
English
Persian
cycle
بصورت متناوب فاهر شدن
cycled
بصورت متناوب فاهر شدن
cycles
بصورت متناوب فاهر شدن
Other Matches
systaltic
منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
in outward show
بصورت فاهر
nominally
بصورت فاهر
cycled
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycles
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
:بصورت دورانی فاهر شدن
exteriorize
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
alternated
متناوب کردن متناوب بودن
alternate
متناوب کردن متناوب بودن
alternates
متناوب کردن متناوب بودن
latch hooks
طرح قفل قلاب شکل
[این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
continual
متناوب
interrupted
متناوب
altern
متناوب
spotty
متناوب
intremittent
متناوب
intermittent
متناوب
alternating
متناوب
periodic
متناوب
intermissive
متناوب
gating
قطع متناوب
pealing
طنین متناوب
spasmodic efforts
کوشش متناوب
alternating copolymer
همبسپار متناوب
alternating perspective
نمای متناوب
pealed
طنین متناوب
alternating arc
قوس متناوب
alternate track
شیار متناوب
alternating load
بار متناوب
alternating quantity
کمیت متناوب
work interval
کار متناوب
fluctuating load
بار متناوب
intermittently
بطور متناوب
alternating field
میدان متناوب
interchanging
متناوب ساختن
interchanges
متناوب ساختن
interchanged
متناوب ساختن
interchange
متناوب ساختن
alternating stress
تنش متناوب
alternative current
جریان متناوب
alternative reinforcement
تقویت متناوب
peals
طنین متناوب
peal
طنین متناوب
differential compaction
تراکم متناوب
relief interval
استراحت متناوب
alternates
تعویض متناوب
jerky
تشنجی متناوب
alternators
متناوب ساز
stagger
متناوب تردیدداشتن
alternated
تعویض متناوب
alternator
متناوب ساز
alternating current
جریان متناوب
periodic duty
کار متناوب
alternate
تعویض متناوب
off and on
بطور متناوب
periodic
متناوب پریودیک
staggering
متناوب تردیدداشتن
interval exercises
تمرینهای متناوب
keying
قطع متناوب
flows
حرکت متناوب
flowed
حرکت متناوب
flow
حرکت متناوب
AC
برق متناوب
intermittent current
جریان متناوب
intermittent error
خطای متناوب
staggers
متناوب تردیدداشتن
intermitter
متناوب کننده
intermittent reception
موجگیری متناوب
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
alternator
دینام جریان متناوب
alternate
یک درمیان امدن متناوب
alternated
یک درمیان امدن متناوب
alternates
یک درمیان امدن متناوب
variations
نوسان متناوب پراکندگی
intermittent rain
بارش متناوب باران
variation
نوسان متناوب پراکندگی
single phase alternating current
جریان متناوب یک فازه
reciprocating
دارای حرکت متناوب
alternating current magnet
مغناطیس جریان متناوب
alternators
مولد جریان متناوب
alternators
دینام جریان متناوب
power of alternating current
توان جریان متناوب
intermittent rating
کار اسمی متناوب
implusive discharge
تخلیه غیر متناوب
diagonal flow compressor
کمپرسور با جریان متناوب
free alternating current
جریان متناوب هرز
forced alternating current
جریان متناوب فشرده
industrial alternating current
جریان متناوب صنعتی
alternator
مولد جریان متناوب
alternating stress test
ازمایش تنش متناوب
alternating current motor
موتور جریان متناوب
three phase alternating current
جریان متناوب سه فازه
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
alternating axis of symmerty
محور تقارن متناوب
alternating current circuit
مدار جریان متناوب
alternating current generator
مولد جریان متناوب
alternating current instrument
سنجه جریان متناوب
load reversal
دوره بارگذاری متناوب
rectification of an alternating current
یکسوکنندگی جریان متناوب
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
impedance
مقاومت جریان متناوب امپدانس
high frequency alternating current
جریان متناوب فرکانس بالا
magneto bell
زنگ اخبار جریان متناوب
multiphase alternating current
جریان متناوب چند فازه
welding altrnator
مولد جوش جریان متناوب
symmetrical alternating quantity
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
synchronous alternator
مولد جریان متناوب سنکرون
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
alternator
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
initial alternating short circuit curren
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
impedance
مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
torose
استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
alternators
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
inter laminate
[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
interlaminate
در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
clock
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clocks
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
inverter
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
pomegrenate design
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
invisible
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
superficial
فاهر
squalid
بد فاهر
apparent
فاهر
the outward state
فاهر
on the surface
در فاهر
appearance
فاهر
guise
فاهر
guises
فاهر
mien
فاهر
appearances
فاهر
exteriority
فاهر
surfaced
فاهر
surfaces
فاهر
guize
فاهر
surface
فاهر
semblable
فاهر
ostensible
فاهر
superficies
فاهر
groomed
فاهر
rind
فاهر
rinds
فاهر
manifesting
فاهر
external
فاهر
outsides
فاهر
face
فاهر
sensations
فاهر
manifests
فاهر
outside
فاهر
manifested
فاهر
manifest
فاهر
faces
فاهر
externally
فاهر
externals
فاهر
sensation
فاهر
affecter
فاهر ساز
the outward man
انسان فاهر
springs
فاهر شدن
surface
رویه فاهر
to out ward seeming
برحسب فاهر
to make ones a
فاهر شدن
face
فاهر منظر
hermaphrodites
خنثی فاهر
hermaphrodite
خنثی فاهر
faces
فاهر منظر
gloss
جلوه فاهر
aspects
صورت فاهر
exposed
فاهر شده
aspect
صورت فاهر
merged
دشمن فاهر شد
similitude
بیرون فاهر
simulations
فاهر سازی
simulation
فاهر سازی
formalist
فاهر پرست
habit
مشرب فاهر
habits
مشرب فاهر
pro forma
از لحاظ فاهر
surfaced
رویه فاهر
semblance
صورت فاهر
seems
فاهر شدن
outward show
صورت فاهر
outward show
نمایش فاهر
appearances
فاهر نمایش
outsight
فاهر بینی
garb
کسوت فاهر
outside appearance
صورت فاهر
appearance
فاهر نمایش
outwardly
برحسب فاهر
turned out
فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
looks
فاهر شدن
looked
فاهر شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com