English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (42 milliseconds)
English Persian
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
Other Matches
systaltic منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
in outward show بصورت فاهر
nominally بصورت فاهر
cycled :بصورت دورانی فاهر شدن
cycles :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
exteriorize بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
alternated متناوب کردن متناوب بودن
alternate متناوب کردن متناوب بودن
alternates متناوب کردن متناوب بودن
latch hooks طرح قفل قلاب شکل [این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
continual متناوب
interrupted متناوب
altern متناوب
spotty متناوب
intremittent متناوب
intermittent متناوب
alternating متناوب
periodic متناوب
intermissive متناوب
gating قطع متناوب
pealing طنین متناوب
spasmodic efforts کوشش متناوب
alternating copolymer همبسپار متناوب
alternating perspective نمای متناوب
pealed طنین متناوب
alternating arc قوس متناوب
alternate track شیار متناوب
alternating load بار متناوب
alternating quantity کمیت متناوب
work interval کار متناوب
fluctuating load بار متناوب
intermittently بطور متناوب
alternating field میدان متناوب
interchanging متناوب ساختن
interchanges متناوب ساختن
interchanged متناوب ساختن
interchange متناوب ساختن
alternating stress تنش متناوب
alternative current جریان متناوب
alternative reinforcement تقویت متناوب
peals طنین متناوب
peal طنین متناوب
differential compaction تراکم متناوب
relief interval استراحت متناوب
alternates تعویض متناوب
jerky تشنجی متناوب
alternators متناوب ساز
stagger متناوب تردیدداشتن
alternated تعویض متناوب
alternator متناوب ساز
alternating current جریان متناوب
periodic duty کار متناوب
alternate تعویض متناوب
off and on بطور متناوب
periodic متناوب پریودیک
staggering متناوب تردیدداشتن
interval exercises تمرینهای متناوب
keying قطع متناوب
flows حرکت متناوب
flowed حرکت متناوب
flow حرکت متناوب
AC برق متناوب
intermittent current جریان متناوب
intermittent error خطای متناوب
staggers متناوب تردیدداشتن
intermitter متناوب کننده
intermittent reception موجگیری متناوب
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
alternator دینام جریان متناوب
alternate یک درمیان امدن متناوب
alternated یک درمیان امدن متناوب
alternates یک درمیان امدن متناوب
variations نوسان متناوب پراکندگی
intermittent rain بارش متناوب باران
variation نوسان متناوب پراکندگی
single phase alternating current جریان متناوب یک فازه
reciprocating دارای حرکت متناوب
alternating current magnet مغناطیس جریان متناوب
alternators مولد جریان متناوب
alternators دینام جریان متناوب
power of alternating current توان جریان متناوب
intermittent rating کار اسمی متناوب
implusive discharge تخلیه غیر متناوب
diagonal flow compressor کمپرسور با جریان متناوب
free alternating current جریان متناوب هرز
forced alternating current جریان متناوب فشرده
industrial alternating current جریان متناوب صنعتی
alternator مولد جریان متناوب
alternating stress test ازمایش تنش متناوب
alternating current motor موتور جریان متناوب
three phase alternating current جریان متناوب سه فازه
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
alternating axis of symmerty محور تقارن متناوب
alternating current circuit مدار جریان متناوب
alternating current generator مولد جریان متناوب
alternating current instrument سنجه جریان متناوب
load reversal دوره بارگذاری متناوب
rectification of an alternating current یکسوکنندگی جریان متناوب
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
impedance مقاومت جریان متناوب امپدانس
high frequency alternating current جریان متناوب فرکانس بالا
magneto bell زنگ اخبار جریان متناوب
multiphase alternating current جریان متناوب چند فازه
welding altrnator مولد جوش جریان متناوب
symmetrical alternating quantity کمیت متناوب متقارن نامتوازن
synchronous alternator مولد جریان متناوب سنکرون
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
alternator دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
impedance مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
torose استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
alternators دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
inter laminate [در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
interlaminate در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clocks دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
inverter وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
invisible مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
superficial فاهر
squalid بد فاهر
apparent فاهر
the outward state فاهر
on the surface در فاهر
appearance فاهر
guise فاهر
guises فاهر
mien فاهر
appearances فاهر
exteriority فاهر
surfaced فاهر
surfaces فاهر
guize فاهر
surface فاهر
semblable فاهر
ostensible فاهر
superficies فاهر
groomed فاهر
rind فاهر
rinds فاهر
manifesting فاهر
external فاهر
outsides فاهر
face فاهر
sensations فاهر
manifests فاهر
outside فاهر
manifested فاهر
manifest فاهر
faces فاهر
externally فاهر
externals فاهر
sensation فاهر
affecter فاهر ساز
the outward man انسان فاهر
springs فاهر شدن
surface رویه فاهر
to out ward seeming برحسب فاهر
to make ones a فاهر شدن
face فاهر منظر
hermaphrodites خنثی فاهر
hermaphrodite خنثی فاهر
faces فاهر منظر
gloss جلوه فاهر
aspects صورت فاهر
exposed فاهر شده
aspect صورت فاهر
merged دشمن فاهر شد
similitude بیرون فاهر
simulations فاهر سازی
simulation فاهر سازی
formalist فاهر پرست
habit مشرب فاهر
habits مشرب فاهر
pro forma از لحاظ فاهر
surfaced رویه فاهر
semblance صورت فاهر
seems فاهر شدن
outward show صورت فاهر
outward show نمایش فاهر
appearances فاهر نمایش
outsight فاهر بینی
garb کسوت فاهر
outside appearance صورت فاهر
appearance فاهر نمایش
outwardly برحسب فاهر
turned out فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
looks فاهر شدن
looked فاهر شدن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com