English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
vaporizer بصورت پودر یاذرات ریز دراورنده
Other Matches
triturate بصورت پودر دراوردن
triturable بصورت پودر در اوردنی ساییدنی
heart breaking از پا دراورنده
thrillers بلرزه دراورنده
thriller بلرزه دراورنده
extirpator ازریشه دراورنده
motor- موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motored موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motors موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
thrasher از پوست دراورنده ماشین غله پاک کنی
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
powders پودر
powder پودر
flour پودر
powdering پودر
whiting پودر گچ
cake mix پودر کیک
bleaching powder پودر کلر
asphalt power پودر اسفالت
powdery پودر مانند
face powder پودر بزک
powdering پودر زدن به
powdering پودر صورت
talcum powder پودر طلق
talcum powder پودر تالک
cayenne pepper پودر فلفلقرمز
toothpowders پودر دندان
toothpowder پودر دندان
chilli powder پودر فلفل
face powders پودر بزک
french chalk پودر خشک کن
face powders پودر صورت
powdered گرد پودر
carburization پودر شدگی
gas tank پودر بنزین
powders پودر زدن به
powders پودر صورت
halazone پودر هالوژن
pulverization پودر سازی
lime powder پودر اهک
pulverizer پودر ساز
to powder the hair پودر به مد یا بسرزدن
puff box پودر دان
pulverizable پودر شدنی
powder box پودر دان
powder box جای پودر
powdered lime پودر اهک
baking powder پودر خمیرمایه
pulverable پودر شدنی
trituration پودر سازی
face powder پودر صورت
powder پودر صورت
powder پودر زدن به
pestle پودر ساختن
pestles پودر ساختن
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
powder puffs اسباب پودر زنی
atomizers پودر کننده افشانگ
atomizer پودر کننده افشانگ
atomisers پودر کننده افشانگ
chalks پودر گچی خط کشی
powdered lime اهک پودر شده
chalking پودر گچی خط کشی
chalked پودر گچی خط کشی
emery powder پودر سنگ سنباده
pulverable قابل تبدیل به پودر
chalk پودر گچی خط کشی
pulverizer دستگاه پودر کننده
powder puff اسباب پودر زنی
pulverizable قابل تبدیل به پودر
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
blueing پودر ابی رنگ رختشویی
bluing پودر ابی رنگ رختشویی
flour ارد کردن پودر شدن
thermit مخلوط پودر الومینیم و اکسیداهن
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
samaria پودر زرد کمرنگی بفرمول 3O 2sm
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
atomizing تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomised تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
bleaching materiel پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
torpex نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
atomised پودر کردن اتمیزه کردن
atomized پودر کردن اتمیزه کردن
atomises پودر کردن اتمیزه کردن
atomising پودر کردن اتمیزه کردن
atomize پودر کردن اتمیزه کردن
atomizing پودر کردن اتمیزه کردن
atomizes پودر کردن اتمیزه کردن
as <conj.> <prep.> بصورت
in human shape بصورت یا
particulate بصورت ذره
integrally بصورت عددصحیح
toothily بصورت مضرس
on consignment بصورت امانی
rightly <adv.> بصورت صحیح
rightfully <adv.> بصورت صحیح
properly <adv.> بصورت صحیح
justly <adv.> بصورت صحیح
duly <adv.> بصورت صحیح
correctly <adv.> بصورت صحیح
aright <adv.> بصورت صحیح
falsely <adv.> بصورت اشتباه
curtly <adv.> بصورت اجمالی
compendiously <adv.> بصورت کوتاه
in outward show بصورت فاهر
briefly <adv.> بصورت خلاصه
in a topic form بصورت عنوان
simoltaneously بصورت همزبان
twist تاب نخ [بصورت اس یا زد]
corporately بصورت شرکت
Outwardly . on the face of it. بصورت ظاهر
carbonation بصورت کربنات
autonomously بصورت خودگردان
compendiously <adv.> بصورت خلاصه
curtly <adv.> بصورت خلاصه
neatly <adv.> بصورت منظم
compendiously <adv.> بصورت اجمالی
briefly <adv.> بصورت اجمالی
in his own similitude بصورت خودش
in the f. بصورت جسمانی
curtly <adv.> بصورت کوتاه
briefly <adv.> بصورت کوتاه
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
inadvertently <adv.> بصورت اشتباه
manually بصورت دستی
by mistake <adv.> بصورت اشتباه
spuriously <adv.> بصورت غلط
unintentionally <adv.> بصورت غلط
inadvertently <adv.> بصورت غلط
by accident <adv.> بصورت غلط
as a result of a mistake <adv.> بصورت غلط
by a mistake <adv.> بصورت غلط
neatly <adv.> بصورت صحیح
by a mistake <adv.> بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> بصورت غلط
faultily <adv.> بصورت غلط
falsely <adv.> بصورت غلط
wrongly <adv.> بصورت اشتباه
phonily <adv.> بصورت اشتباه
faultily <adv.> بصورت اشتباه
by accident <adv.> بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> بصورت اشتباه
nominally بصورت فاهر
phonily <adv.> بصورت غلط
wrongly <adv.> بصورت غلط
by mistake <adv.> بصورت غلط
neatly <adv.> بصورت مرتب
bulk بصورت عمده
tidily <adv.> بصورت مرتب
periodically بصورت دورهای
tidily <adv.> بصورت منظم
incorrectly <adv.> بصورت اشتباه
duly <adv.> بصورت منظم
orderly <adv.> بصورت مرتب
orderly <adv.> بصورت منظم
unintentionally <adv.> بصورت اشتباه
duly <adv.> بصورت مرتب
spuriously <adv.> بصورت اشتباه
tidily <adv.> بصورت صحیح
orderly <adv.> بصورت صحیح
pound بصورت گرد دراوردن
pounding بصورت گرد دراوردن
briefly <adv.> بصورت مختصر و مفید
trashing بصورت اشغال در اوردن
compendiously <adv.> بصورت مختصر و مفید
pounded بصورت گرد دراوردن
bulk buying خرید بصورت عمده
liquidated بصورت نقدینه دراوردن
linearize بصورت طولی دراوردن
trashes بصورت اشغال در اوردن
trashed بصورت اشغال در اوردن
trash بصورت اشغال در اوردن
articles بصورت مواد در اوردن
liquidates بصورت نقدینه دراوردن
liquidate بصورت نقدینه دراوردن
article بصورت مواد در اوردن
jog دویدن بصورت یورتمه
liquidating بصورت نقدینه دراوردن
jogged دویدن بصورت یورتمه
jogging دویدن بصورت یورتمه
jogs دویدن بصورت یورتمه
to strike an a بصورت ویژهای درامدن
rounded بصورت عدد صحیح
traditionalize بصورت حدیث دراوردن
recorded delivery ارسال بصورت سفارشی
retail بصورت جزئی فروختن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com