Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 98 (6 milliseconds)
English	Persian
discernment	بصیرت بینایی
Other Matches
discretion	بصیرت
vision	بصیرت
impercipient	بی بصیرت
imperceptive	بی بصیرت
visions	بصیرت
discreetness	بصیرت
second sight	بصیرت
discreetnss	بصیرت
foresight	بصیرت
knowledge	بصیرت
insights	بصیرت
insight	بصیرت
ken	بصیرت
blind	بی بصیرت
blinded	بی بصیرت
blinds	بی بصیرت
clairvoyance	بصیرت
intuitions	فراست بصیرت
discreetly	از روی بصیرت
clear sightedness	بصیرت تیزنظری
eyeless	بی بصیرت بی دیده
to in sight into something	بصیرت داشتن
intuition	فراست بصیرت
dim sighted	دارای غباردرچشم بی بصیرت
diplomatically	از روی مهارت و بصیرت
impercipient	بی احساس ادم بی بصیرت
profoundness	بصیرت کامل تبحر
intelligently	از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
paranoia	جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
spectral	بینایی
perceptivity	بینایی
spectrum	بینایی
second sight	بینایی
eye	بینایی
visions	بینایی
eyes	بینایی
vision	بینایی
sight	بینایی
eying	بینایی
perspective	بینایی
sights	بینایی
perspectives	بینایی
eyesight	بینایی
eyeing	بینایی
visual axis	محور بینایی
optometer	بینایی سنج
photopia	بینایی درنورزیاد
optometry	بینایی سنجی
quick sight	بینایی تیز
rhodopsin	ارغوان بینایی
visual yellow	زرد بینایی
visual acuity	تیزی بینایی
visive	وابسته به بینایی
vision test	ازمون بینایی
trichromatism	بینایی سه فامی
the sense of sight	حس بینایی یا باصره
scotopia	بینایی در تاریکی
visual purple	ارغوان بینایی
optic nerve	عصب بینایی
nervus opticus	عصب بینایی
monocular vision	بینایی یک چشمی
emmetropis	بینایی طبیعی
facial vision	بینایی صورتی
far point	برد بینایی
field of vision	میدان بینایی
optics	علم بینایی
dichromatism	بینایی دوفامی
tunnel vision	بینایی کانونی
emmetropia	بینایی طبیعی
monochromatism	بینایی تک فامی
asthenopia	ضعف بینایی
optic	وابسته به بینایی
test chart	لوحه بینایی سنجی
campimeter	میدان سنج بینایی
perimeter	میدان سنج بینایی
perimeters	میدان سنج بینایی
ametropia	نقص انکساری بینایی
xanthocyanopsia	بینایی زرد- ابی
astigmatism	ناهمخوانی بینایی استیگماتیسم
optical instruments	الات وابسته به بینایی
paropsis	خراب شدن بینایی
kenning	نگاه قدرت بینایی
manoptoscope	برتری سنج بینایی
perceptiveness	بینایی قوه مشاهده
optometric service	قسمت بینایی سنجی
scope	وسیله دیدبانی یا بینایی
orthoptic	وابسته به اصلاح نقص بینایی
orthoptic	درست کننده نقص بینایی
his sight could p darkness	بینایی وی تاریکی رامی شکافت
hemeralopia	کمی بینایی در نور زیاد
eye glass	شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
optometric service	بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress .	ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
red out	از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
spectroscopy	بینایی بین طیف بین
spectroscope	بینایی بین طیف بین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com