English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
English Persian
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
Search result with all words
ashore بکنار بطرف ساحل
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
coastward بطرف ساحل
coastwards بطرف ساحل
Other Matches
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
causey ساحل
brae ساحل
beached ساحل
ashore به ساحل
beach ساحل
beaches ساحل
shore ساحل
shores ساحل
coasts ساحل
bank ساحل
banks ساحل
sea shore ساحل
rivage ساحل
landside ساحل
coast ساحل
littoral ساحل
sandbank ساحل شنی
stethe ساحل رودخانه
beach ساحل شنی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
sandbanks ساحل شنی
river banks ساحل رودخانه
offshore از جانب ساحل
river line خط ساحل رودخانه
beach زدن به ساحل
offshore دور از ساحل
river bank ساحل رودخانه
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
beached زدن به ساحل
coral reef ساحل مرجانی
hard beach ساحل مستحکم
land combat نبرد در ساحل
low lander ساحل نشین
near shore نزدیک به ساحل
on shore روی ساحل
riparian ساحل رودخانه زی
sea coast ساحل دریا
seacoast ساحل دریا
shore duty خدمت ساحل
coastwise درطول ساحل
coastwards درامتداد ساحل
coastward درامتداد ساحل
beached ساحل شنی
beaches زدن به ساحل
beaches ساحل شنی
attack group گروه تک به ساحل
back beach ساحل جزرو مد
backshore ساحل جزرو مد
backshore beach ساحل جزرو مد
bank protection ساحل داری
bank revetment پوشش ساحل
bankside شیب ساحل
basegram پیام از ساحل
beach party تیم ساحل
coast guardsman ساحل بان
inshore به طرف ساحل
shores ساحل دریا
shores کرانه ساحل
in- نزدیک ساحل
onshore واقع در ساحل
seashores ساحل دریا
shore ساحل دریا
shore کرانه ساحل
in نزدیک ساحل
seashore ساحل دریا
waterside متعلق به کناردریا ساحل
coast in point نقطه ورود به ساحل
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
seebreeze باد از دریا به ساحل
riverain ساکن ساحل رودخانه
put out از ساحل عازم شدن
insides موج نزدیک ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
lee shore ساحل در معرض باد
near bank ساحل نزدیک رودخانه
hinterland زمین پشت ساحل
hinterlands زمین پشت ساحل
inside موج نزدیک ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
retracted دور شدن از ساحل
retract دور شدن از ساحل
Ivory Coast کشور ساحل عاج
retracts دور شدن از ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
retracting دور شدن از ساحل
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
coasting کشتی رانی در طول ساحل
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
left slide حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
catch مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
cabotage کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
riverain کرانه نشین ساحل نشین
riverine داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
skyward بطرف اسمان بطرف بالا
in- بطرف
into بطرف
at بطرف
levo بطرف چپ
in بطرف
apporro بطرف جلو
edgeways بطرف جلوباشد
upward بطرف بالا
upgrading بطرف بالا
toward بطرف نسبت به
upgrades بطرف بالا
upgrade بطرف بالا
homeward بطرف منزل
aport بطرف چپ کشتی
orienting بطرف خاوررفتن
home بطرف خانه
abaft بطرف عقب
orients بطرف خاوررفتن
orient بطرف خاوررفتن
onwards بطرف جلو
mesal بطرف وسط
mesail بطرف وسط
mediad بطرف وسط
manward بطرف انسان
upgraded بطرف بالا
pakkorro بطرف بیرون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com