Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
differently
بطریق دیگر بطور متفاوت
Other Matches
diagonal
گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
unique
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
uniquely
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
gateways
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
gateway
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
tone-on-tone
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
warp patterning
طراحی با تار
[گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
t stop
روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
penguin
بطریق
auk
بطریق
auks
بطریق
in the shape of
بطریق
penguins
بطریق
interrogatively
بطریق استفهام
allegorically
بطریق مثال
accusingly
بطریق اتهام
synoptically
بطریق اختصار
in the course of nature
بطریق عادی
in the a way
بطریق عادی
parabolically
بطریق تمثیل
illatively
بطریق استنتاج یا استخراج
academicism
بطریق یا بروش اکادمی
cross question
سئوال بطریق استنطاق
inferentally
بطریق استنتاج یا استنباط
analytical
قابل حل بطریق جبری
analytic
قابل حل بطریق جبری
introspectively
بطریق معاینه نفس
itineration
وعظ بطریق گردش
academism
بطریق یا بروش اکادمی
arbitration
رای بطریق حکمیت
misbrand
بطریق غلط داغ کردن
patriarchate
مقام بطریق یا اسقف بزرگ
contraposition
قلب مطلب بطریق منفی
chronometry
وقت سنجی بطریق علمی
puffin
مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
puffins
مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
to barter away
بطریق معاوضه ازدست دادن باکالای دیگرمعاوضه کردن
odd and ends
متفاوت
different
متفاوت
other than
متفاوت
away
متفاوت
re-routing
ارسال در یک متفاوت
continuous tone
نقطههای متفاوت
unlike signs
علامتهای متفاوت
differebtial settlements
نشستهای متفاوت
differentiated products
کالاهای متفاوت
other
متفاوت دیگری
re-routes
ارسال در یک متفاوت
re-routed
ارسال در یک متفاوت
others
متفاوت دیگری
re route
ارسال در یک متفاوت
re-route
ارسال در یک متفاوت
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
changes
متفاوت ساختن چیزی
another kettle of fish
<idiom>
کاملا متفاوت از دیگری
changing
متفاوت ساختن چیزی
changed
متفاوت ساختن چیزی
a whole new ball game
<idiom>
یک ماجرای کاملا متفاوت
far cry
<idiom>
چیزی کاملا متفاوت
outsize
اندازه متفاوت با عادی
change
متفاوت ساختن چیزی
ranged
تغییر کردن یا متفاوت بودن
aliens
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alien
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
exceptional
متفاوت ونه مثل همیشه
ranges
تغییر کردن یا متفاوت بودن
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل فیل و فنجان
[متفاوت]
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل آسمان و ریسمان
[متفاوت]
range
تغییر کردن یا متفاوت بودن
crossfertilize
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
swim against the tide/current
<idiom>
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
combo box
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
special
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
to try something completely new
<idiom>
چیزی
[روشی ]
کاملا متفاوت امتحان کردن
weighted bit
هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
discriminating tariff
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
1 and 2 are poles apart.
<idiom>
۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند
[بسیار متفاوت هستند]
.
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
exceptions
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
These pants do not look any different than the others.
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
farraginous
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
carriers
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
JPEG++
حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
gateways
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
Pidgin English
<idiom>
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
gateway
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
baud
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially
بطور جنگی بطور نظامی
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
incisively
بطور نافذ بطور زننده
abusively
بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
abrash
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
edge finish
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
multimodal transport
حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
scissored wool
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cross fertilization
لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
double knotting
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
irrevocably
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
program line
فرش های همگون
[اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
hooks
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
bipolar
روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
minor border
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
reciprocal border
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
further
دیگر
he is no more
او دیگر
furthered
دیگر
alternative
شق دیگر
furthering
دیگر
next
دیگر
others
دیگر
furthers
دیگر
other
دیگر
secus
از دیگر سو
from each other
<adv.>
از هم دیگر
of one another
<adv.>
از هم دیگر
of each other
<adv.>
از هم دیگر
one an other
یک دیگر
again
دیگر
no more
دیگر نه
anymore
دیگر
else
دیگر
alternatives
دیگر
alternative
دیگر
another
دیگر
alternatives
شق دیگر
thence
دیگر
from one another
<adv.>
از هم دیگر
not any more
دیگر نه
[بیشتر نه]
yon
ان یکی دیگر ان
my other books
کتابهای دیگر من
to wit
<adv.>
به عبارت دیگر
It never occurred again.
دیگر رخ نداد.
shunt
به خط دیگر انداختن
videlicet
به عبارت دیگر
in fact
به عبارت دیگر
a horse of another colour
[different colour]
مطلبی دیگر
namely
<adv.>
به عبارت دیگر
otherwhile
گاه دیگر
otherguess
نوع دیگر
another
شخص دیگر
another
یکی دیگر
so muchthe worse
دیگر بدتر
othergates
طور دیگر
t' other
بعدی دیگر
othergates
جور دیگر
other people
مردم دیگر
the other two
دوتای دیگر
on the other part
از طرف دیگر
to be no more
دیگر نبودن
on the other hand
ازطرف دیگر
variant
نوع دیگر
to wit
بعبارت دیگر
otherguess
جور دیگر
scilicet
بعبارت دیگر
elsewhere
درجای دیگر
otherwhile
وقت دیگر
otherworld
دنیای دیگر
otherwhere
در مکان دیگر
otherwhere
جای دیگر
otherwhence
از جای دیگر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com