English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
English Persian
finely بطورعالی یا فریف یا ریز
Other Matches
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
famously بطورعالی
excellently بسیارخوب بطورعالی یاپسندیده
svelt فریف
minikin فریف
subtile فریف
elegant فریف
precieux فریف
precieuse فریف
chichi فریف
mignon فریف
svelte فریف
pindling فریف
fine فریف
fined فریف
finest فریف
delicate فریف
slender فریف
fine structure استخوانبندی فریف
fine structure ساختار فریف
fine skill مهارت فریف
high grade zink زینک فریف
hyperfine فوق فریف
lenis رقیق فریف
tinnily بطور فریف
superfine بسیار فریف
wiredrawn طویل و فریف
airy-fairy فریف و لطیف
fine boring سوراخکاری فریف
fine adjustment تنظیم فریف
in miniature بطور فریف
aesthetic فریف طبع
elegant maners اطوار فریف
elegant style انشا فریف
sheer مستقیما فریف
aesthetically فریف طبع
quaint خیلی فریف
nobby فریف خیلی شیک
dainty هر چیز فریف و عالی
serrulate دارای دندانههای فریف
serrulated دارای دندانههای فریف
finesse ضربه فریف و ماهرانه
supersubtle فوق العاده فریف
capillary فریف عروق شعریه
capillaries فریف عروق شعریه
sheer پارچه فریف حریری
commercial light gage sheet ورق فریف تجارتی
fretsaw اره فریف کاری
hyperfine structure ساختار فوق فریف
floc کلالهای ازرشتههای فریف
fimbrillate دارای ریشه فریف
fret saw اره فریف کاری
fine motor skills مهارتهای حرکتی فریف
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
fine boring machine دستگاه مته فریف
edition de luxe چاپ فریف یا تجملی
davenport یکنوع میزتحریر فریف
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
wire gauze تور فریف سیم مانند
penicillate دارای شبکه توری فریف
plumulate دارای پرهای فریف و ریز
rugulose دارای چینهای فریف وکوچک
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
curvaceous دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
in petto سری بصورت خیلی ریز و فریف
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvacious دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
diatomite ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com