Dictiornary-Farsi | بطور سه برابر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (12 milliseconds)

English	Persian
trebly	بطور سه برابر
triply	بطور سه برابر


Search result with all words

gavelkind	تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
Other Matches

howitzer	توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density	سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities	سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun	[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon	[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate	سه برابر سه برابر کردن
without recourse	عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
splash proof enclosure	حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
incisively	بطور نافذ بطور زننده
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
martially	بطور جنگی بطور نظامی
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
threefold	سه برابر
opposites	برابر
vs	در برابر
opposite	برابر
ninefold	نه برابر
three fold	سه برابر
bracketed	برابر
level with each other	برابر
two fold	دو برابر
versus	در برابر
triple	سه برابر
tripled	سه برابر
double	دو برابر
triples	سه برابر
tripling	سه برابر
for	در برابر
doubled	دو برابر
one fold	یک برابر
doubled up	دو برابر
paripassu	برابر
one hundred times as many	صد برابر
equipollent	برابر
equal	برابر
equalling	برابر
abreast	برابر
equalled	برابر
euqal	برابر
sixfold	شش برابر
squared	برابر
equaling	برابر
decuple	ده برابر
sextuple	شش برابر
tantamount	برابر
eq	برابر با
equaled	برابر
square	برابر
identical	برابر
he is twice the man he was	دو برابر
homological	برابر
symmetric	برابر
breasts	برابر
breast	برابر
even <adj.>	برابر
as much a	دو برابر
equals	برابر
tenfold	ده برابر
squares	برابر
squaring	برابر
doubled up	اندازه دو برابر
levels	سطح برابر
doubled up	دو برابر کردن
counterweight	وزنه برابر
trebling	سه برابر کردن
levelled	سطح برابر
treble	سه برابر کردن
parallels	برابر خط موازی
doubled up	دو برابر بزرگتر
counterweights	وزنه برابر
octuple	هشت برابر
trebled	سه برابر کردن
nip and tuck	تقریبا برابر
trebles	سه برابر کردن
level	سطح برابر
leveled	سطح برابر
doubled up	: دو برابر دوتا
doubled	اندازه دو برابر
double	دو برابر کردن
parallel	برابر خط موازی
double	: دو برابر دوتا
equalization	برابر کردن
equalizer	برابر کننده
equalizers	برابر کننده
under the same conditions	شرایطی برابر
parallelize	برابر کردن
lifelong	برابر یک عمر
equilateral	دو پهلو برابر
paralleled	برابر خط موازی
doubled	دو برابر بزرگتر
identical	کاملا" برابر
parallelled	برابر خط موازی
doubled	دو برابر کردن
doubled	: دو برابر دوتا
peer to each other	برابر با یکدیگر
parallelling	برابر خط موازی
double	اندازه دو برابر
paralleling	برابر خط موازی
double	دو برابر بزرگتر
prallelize	برابر کردن
equivalents	برابر مشابه
ties	برابر شدن
equalled	برابر مساوی
ge	بزرگتر از یا برابر با
equalling	برابر مساوی
humbled to the dust	باخاک برابر
equals	برابر مساوی
anti thesis	برابر نهاد
against payment	در برابر پول
antithesis	برابر نهاده
antitheses	برابر نهاده
fair play	شرایط برابر
reduplicate	دو برابر کردن
quintuple	پنج برابر
quadraple	چهار برابر
treble our casualties	سه برابر تلفات ما
tie	برابر شدن
sextuple	شش برابر کردن
doubler	دو برابر کننده
equal	برابر مساوی
eight fold	هشت برابر
equaled	برابر مساوی
peering	برابر بودن با
peered	برابر بودن با
peer	برابر بودن با
senary	شش برابر ششگانه
equality gate	برابر سازی
septuple	هفت برابر
equalze	برابر کننده
equaling	برابر مساوی
eualize	برابر کردن
sevenfold	هفت برابر
fivefold	پنج برابر
triple precision	با دقت سه برابر
mustn't	برابر است با not must
water resistant	مقاوم در برابر اب
counterbalance	نیروی برابر
counterbalanced	نیروی برابر
counterbalances	نیروی برابر
dead even	دقیقا برابر
plainest	صاف برابر
plainer	صاف برابر
plain	صاف برابر
EC	پیشوند برابر با ex-
money worth	برابر پول
deuce	برابر درامتیاز 04
millionfold	یک میلون برابر
equivalent	برابر مشابه
par	برابر کردن
manifold	چند برابر
life long	برابر با یک عمر
multiple	چند برابر
level out	برابر کردن
leveler	برابر کننده
triple precision	دقت سه برابر
leveller	برابر کننده
plains	صاف برابر
triplex	سه برابر کردن
torsion resistant	مقاوم در برابر پیچش
phase equalizer	برابر کننده فاز
tripling	سه برابر چیزی بودن
quadruple fission	انشقاق چهار برابر
triples	سه برابر چیزی بودن
tripled	سه برابر چیزی بودن
tear strength	مقاومت [در برابر پارگی]
triple	سه برابر چیزی بودن
septuple	هفت برابر کردن
septuple	هفت برابر شدن
quintuplicate	پنج برابر کردن
resistance to tempering	مقاوم در برابر بازپخت
resistant to heat	مقاوم در برابر گرما
pull up to	با چیزی برابر شدن
voltage doubler	دو برابر کننده ولتاژ
resistance to failure	مقاوم در برابر ترک
swelling resistant	مقاوم در برابر تورم
overkill	کشتار چند برابر
slip proof	مقام در برابر لغزش
principle of equal advantage	اصل مزیت برابر
pull up with	با چیزی برابر شدن
to pay one out	با کسی برابر شدن
to set off	انداختن برابر کردن
premunition	مقاومت در برابر مرض