Dictiornary-Farsi | بطور فشار اور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
pressingly	بطور فشار اور


Other Matches

cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially	بطور جنگی بطور نظامی
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
incisively	بطور نافذ بطور زننده
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inexplicably	بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
brunt	فشار
tension	فشار
pressor	فشار زا
pressure vessel	فشار
pushes	فشار
growing pains	فشار
tensions	فشار
push	فشار
zip	فشار
zipped	فشار
compression	فشار
pushed	فشار
zipping	فشار
zips	فشار
pressure curve	خم فشار
distraint	فشار
stroked	فشار با پا
fantod	فشار
low pressure	فشار کم
stroke	فشار با پا
strokes	فشار با پا
stroking	فشار با پا
total pressure	فشار کل
stress	فشار
hydraulic pressure	فشار اب
line of thrust	خط فشار
ice push	فشار یخ
isopiestic	هم فشار
isobare	هم فشار
impact	فشار
stressing	فشار
pressing	فشار
stresses	فشار
pressuring	فشار
violence	فشار
water pressure	فشار اب
thrusts	فشار
constraint	فشار
pressure sense	حس فشار
thrusting	فشار
sense of pressure	حس فشار
thrust	فشار
impacts	فشار
strain	فشار
pressured	فشار
back pressure	پی فشار
back iron	بن فشار
strains	فشار
barometric pressure	فشار جو
press	فشار
pressures	فشار
presses	فشار
atmospheric pressure	فشار جو
pressure	فشار
isobar	تک فشار
isobars	تک فشار
isobars	هم فشار
isobar	هم فشار
atmospheres	فشار جو
exertions	فشار
bunt	فشار با سر
exertion	فشار
weight	فشار
atmosphere	فشار جو
longitudinal compression	فشار طولی
intake pressure	فشار ورودی
platten	اهن فشار
force	فشار دادن
partial pressure	فشار جزیی
manometer	فشار سنج
kinetic pressure	فشار سینتیک
piezometry	فشار سنجی
piston pressure	فشار پیستون
insulation voltage	فشار ازمایش
isobar surface	سطح هم فشار
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
internal pressure	فشار درونی
inflationary pressure	فشار تورمی
intermediate pressure	فشار متوسط
initial pressure	فشار ابتدایی
platen	اهن فشار
lateral pressure	فشار جانبی
forces	فشار دادن
low pressure	فشار خفیف
low pressure	منطقه کم فشار
low tension	فشار ضعیف
low tension magneto	مگنت کم فشار
osmotic pressure	فشار اسمزی
low voltage	فشار ضعیف
molding pressure	فشار پرس
molding pressure	فشار قالب
measuring voltage	فشار سنجش
manifold pressure	فشار گازگاه
pressuring	فشار هوا
overpressure	فشار بیش از حد
partial pressure	فشار جزئی
forcing	فشار دادن
loss of pressure	افت فشار
low air pressure	فشار هوای کم
overvoltage	ازدیاد فشار
overvoltage	فشار زیاد
low potential	فشار ضعیف
low potential system	دستگاه کم فشار
indicator	فشار سنج
low voltage line	خط فشار ضعیف
induction voltage	فشار القائی
discharge pressure	فشار تخلیه
hustles	فشار دادن
hustles	فشار زور
hustling	فشار دادن
hustling	فشار زور
constant pressure	فشار ثابت
confined water	سفره اب با فشار
compressive stress	فشار تراکمی
hydraulic pressure test	ازمایش فشار اب
cold water test pressure	ازمایش فشار اب
ciderpress	میوه فشار
ciderpress	سیب فشار
centre of pressure	مرکز فشار
central head	فشار مرکزی
hustled	فشار زور
hustled	فشار دادن
direct pressure	فشار مستقیم
diffraction loading	منتجه فشار
diastolic pressure	فشار دیاستولی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
deflationary pressure	فشار انقباضی
critical pressure	فشار بحرانی
cost push	فشار هزینه
cost push	فشار قیمت
contact pressure	فشار تماس
contact pressure	فشار تماسی
hustle	فشار دادن
hustle	فشار زور
center of pressure	مرکز فشار
hypertension	فشار خون
atmospheric pressure	فشار اتمسفری
antiblackout suit	لباس ضد فشار اب
ambient pressure	فشار محیط
drop gage	فشار سنج
air pressure gage	فشار سنج
air pressure	فشار هوا
air lock	راهروی فشار
acoustic pressure	فشار صوتی
absolute pressure	فشار مطلق
pinches	فشار دادن
pinch	فشار دادن
atmospheric pressure	فشار هوا
axial compression	فشار محوری
carebaria	احساس فشار در سر
brush pressure	فشار زغال
bearing pressure	فشار یاطاقان
bearing pressure	فشار بردگاهی
baroreceptor	گیرنده فشار
barometric pressure	فشار بارومتری
barometric pressure	فشار هوا
back wash	فشار عقب اب
back pressure	فشار متقابل
axial thrust	فشار محوری
axial pressure	فشار مرکزی
axial pressure	فشار اسهای
pushers	فشار دهنده
drag loading	فشار کششی
increase of pressure	افزایش فشار

pressingly

بطور فشار اور