English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
extraordinarily بطور فوق العاده
unusually بطور فوق العاده
rarely بطور فوق العاده
Search result with all words
monstrously بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
supernaturally بطور خارق العاده
Other Matches
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
incisively بطور نافذ بطور زننده
genuinely بطور اصل بطور بی ریا
martially بطور جنگی بطور نظامی
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly بطور غلط بطور نامناسب
allowances فوق العاده
weirdest خارق العاده
allowance فوق العاده
wonderful <adj.> خارق العاده
stupendous <adj.> خارق العاده
startling <adj.> خارق العاده
weirder خارق العاده
weird خارق العاده
strenuous فوق العاده
prodigious <adj.> خارق العاده
marvelous [American] <adj.> خارق العاده
marvellous [British] <adj.> خارق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> خارق العاده
astounding <adj.> خارق العاده
astonishing <adj.> خارق العاده
amazing <adj.> خارق العاده
wondrous <adj.> خارق العاده
wondrous <adj.> فوق العاده
wonderful <adj.> فوق العاده
stupendous <adj.> فوق العاده
startling <adj.> فوق العاده
prodigious <adj.> فوق العاده
marvelous [American] <adj.> فوق العاده
marvellous [British] <adj.> فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> فوق العاده
astounding <adj.> فوق العاده
astonishing <adj.> فوق العاده
amazing <adj.> فوق العاده
admirable <adj.> فوق العاده
admirable <adj.> خارق العاده
metaphsical خارق العاده
transnormal فوق العاده
extraordinary فوق العاده
phenomenal فوق العاده
phenomenal خارق العاده
phenomenally خارق العاده
fantastic خارق العاده
fantastical خارق العاده
remarkably فوق العاده
precious فوق العاده
reward فوق العاده
rewarded فوق العاده
rewards فوق العاده
singular خارق العاده
singular فوق العاده
out of the ordinary فوق العاده
inestimable فوق العاده
terrific فوق العاده
rewardable فوق العاده
ripsnorting فوق العاده
supernatural فوق العاده
phenomenally فوق العاده
nonpar <adj.> خارق العاده
nonpar <adj.> فوق العاده
extra special فوق العاده
ripsnorter چیز فوق العاده
overactive فوق العاده فعال
overrider حق دلالی فوق العاده
overhelming زیاد فوق العاده
a terrific time مدت فوق العاده
extraordinary meeting نشست فوق العاده
monstrous cruelly بیرحمی فوق العاده
wonderfully well فوق العاده خوب
special session نشست فوق العاده
whizzbang ممتاز خارق العاده
whizbang ممتاز خارق العاده
an outstanding time مدت فوق العاده
wonderfully عجیبانه فوق العاده
special session جلسه فوق العاده
thaumaturgy کار خارق العاده
thaumaturgic خارق العاده سحر
supersubtlety فرافت فوق العاده
supersubtle فوق العاده فریف
supersensitive فوق العاده حساس
emergency ration جیره فوق العاده
emergency loading بارگذاری فوق العاده
extra charge هزینه فوق العاده
combat pay فوق العاده جنگی
envoy extraordiinary نماینده فوق العاده
combat pay فوق العاده رزمی
envoy extraordiinary فرستاده فوق العاده
aviation pay فوق العاده پرواز
emoluments حق الزحمه فوق العاده
emergencies فوق العاده اضطراری
emergency فوق العاده اضطراری
ambasador extraordinary سفیر فوق العاده
extremely high فوق العاده زیاد
invaluable فوق العاده گرانبها
fitting allowance فوق العاده مناسب
jitters عصبانیت فوق العاده
flight pay فوق العاده پرواز
rarely beautiful استثنائی یافوق العاده
extreme values ارزشهای فوق العاده
emolument حق الزحمه فوق العاده
ice cold فوق العاده سرد
enormously فوق العاده زیاد
extra- فوق العاده اضافی
extra فوق العاده اضافی
freezing فوق العاده سرد
breakneck فوق العاده خطرناک
ice-cold فوق العاده سرد
extras فوق العاده اضافی
allowances فوق العاده و هزینهء سفر
it is unusually large فوق العاده بزرگ است
She eats extraordinary quantities. او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
forcemajeure حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
extraordinary general meeting مجمع عمومی فوق العاده
thaumaturgic مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
allowance فوق العاده و هزینهء سفر
costs an arm and a leg <idiom> [فوق العاده پرخرج یا گران]
unco غیر عادی خارق العاده
ultrahigh frequency فرکانس فوق العاده زیاد
he is no grat shakes انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
undercool فوق العاده سرد کردن
emergency امر فوق العاده و غیره منتظره
wonder worker ادم خارق العاده و صاحب کرامت
set the world on fire <idiom> کاری فوق العاده انجام دادن
emergencies امر فوق العاده و غیره منتظره
emergence امر فوق العاده و غیره منتظره
supersensitive ماسوره یا مین فوق العاده حساس
hyperirritability حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
base pay حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
hypersensitive دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
worthy of remark قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
daimon خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
tear jerking نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tearjerker نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
superfluid جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
bat allowance فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
Ditterling [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
supertropical bleach نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
thaumaturge کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
middleman دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
k ration بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
drastic times call for drastic measures <idiom> [زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
irrevocably بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
hyper پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper- پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demon خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
emergency loading بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
allowances جیره دادن فوق العاده دادن
allowance جیره دادن فوق العاده دادن
travel allowance فوق العاده سفر هزینه سفر
compensatory time ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
supereminent برجسته فوق العاده برجسته
wetly بطور تر
loosely بطور شل یا ول
atilt بطور کج
lastingly بطور پا بر جا
flabbily بطور شل و ول
confusedly بطور در هم و بر هم
streakily بطور خط خط
meanly بطور بد
transtively بطور
inconclusively بطور غیرقطعی
desultorily بطور بی ترتیب
determinately بطور معین
incomprehensibly بطور نامفهوم
detestably بطور منفور
incompatibly بطور ناسازگار
incommunicatively بطور کم امیزش
digressively بطور منحرف
indispensably بطور حتمی
incommunicably بطور نگفتنی
incommodiously بطور ناراحت
dingily بطور تیره
indicatively بطور اشاره
inconclusively بطور ناتمام
indefeasibly بطور پابرجا
inconveniently بطور نامناسب
deplorably بطور اسفناک
indecently بطور ناشایسته
incorporeally بطور غیرمحسوس
incontestably بطور مسلم
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com