Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (12 milliseconds)
English
Persian
temporarily
بطور موقت
temporalty
بطور موقت
Search result with all words
blip
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blips
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
bed groins
بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
cycle stealing
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
flying shore
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
protempore
موقت شاغل مقامی بطور موقت
provisionally
بطور موقت عجالتا"
provisorily
بطور شرطی یا موقت
Other Matches
suspension of arms
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
martially
بطور جنگی بطور نظامی
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
abusively
بطور ناصحیح بطور دشنام
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively
بطور نافذ بطور زننده
adhoc
موقت
pontoon
پل موقت
pontoons
پل موقت
interim
موقت
makeshift
موقت
provisional
موقت
temporary
موقت
pontoon bridge
پل موقت
intrim
موقت
pro tempore
موقت
lean-to
پناهگاه موقت
lean-tos
پناهگاه موقت
brettys
سنگر موقت
provisional
به طور موقت
x site
انبار موقت
suspension
اخراج موقت
suspensions
اخراج موقت
blackouts
بیهوشی موقت
armistices
صلح موقت
bretess
سنگر موقت
bretex
سنگر موقت
short time duty
کار موقت
drop tank
تانک موقت
interim financing
پرداخت موقت
bretesse
سنگر موقت
tentative
ازمایشی موقت
interim certificates
گواهی موقت
bretise
سنگر موقت
bretisee
سنگر موقت
armistice
صلح موقت
temporary marriage
ازدواج موقت
temporary road
راه موقت
temporary storage
انباره موقت
stopgap
چاره موقت
temporary storage
حافظه موقت
dazzles
کوری موقت
temporary structures
ساختمانهای موقت
dazzling
کوری موقت
temporary wife
زوجه موقت
timbering
چوبست موقت
the pro tem chief
رئیس موقت
temporary works
کارهای موقت
temporary hardness
سختی موقت
temporary gauge
اشل موقت
term insurance
بیمه موقت
dazzle
کوری موقت
suspension of arms
اتش بس موقت
dazzled
کوری موقت
stopgaps
چاره موقت
tabernacle
پرستشگاه موقت
temporal life
زندگی موقت
modus vivendi
توافق موقت
temporary duty
شغل موقت
temporary duty
ماموریت موقت
false work
حائل موقت
modulus vivendi
قار موقت
interim plan
برنامههای موقت
detention pending trial
حبس موقت
cofferdam
بند موقت
bridging leon
وام موقت
bridging leon
اعتبار موقت
coffer dam
سد انحرافی موقت
buffer
حافظه موقت
ischemia
کم خونی موقت
charge d'affaires of the embassy
کاردار موقت
debarkation hospital
بیمارستان موقت
blackout
بیهوشی موقت
kluged
ترسیم موقت
provisional scrip
تصدیق موقت
protem
موقتا موقت
lapses
برگشت انحراف موقت
shell
برنامه خروج موقت
acting sublieutenant
ناوبان دوم موقت
hard
خطای موقت در سیستم
scrip
گواهی نامه موقت
shelling
برنامه خروج موقت
lapse
برگشت انحراف موقت
shells
برنامه خروج موقت
convening authority
فرماندار موقت نظامی
convening authority
مقام صلاحیتدار موقت
harder
خطای موقت در سیستم
pontoneer
مامور پل موقت سازی
provisional statement
صورت وضعیت موقت
provisional scrip
تصدیق موقت سهام
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
provisional order
دستور موقت اداری
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
provisional assignee
مدیر تصفیه موقت
hardest
خطای موقت در سیستم
juryrig
برپا کردن موقت
lapsing
برگشت انحراف موقت
locumtenens
کفیل جانشین موقت
cover note
بیمه نامه موقت
pontoons
پل موقت نظامی زدن
kludge
سخت افزار موقت
pontonier
مامور پل موقت سازی
pontoon
پل موقت نظامی زدن
beach dump
انبار موقت ساحلی
drug holiday
ترک موقت دارو
air commodore
سرتیپ موقت هوایی
covering note
بیمه نامه موقت
alternate water terminal
بارانداز ابی موقت
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
interim injunction
حکم توقیف موقت
truces
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
progress payments
پرداختهای موقت یا علی الحساب
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
juryrig
سوار کردن موقت وسایل
tenancy
مدت اجاره مالکیت موقت
stopgaps
وسیله موقت دریچه انسداد
kludge
سیستم نرم افزار موقت
truces
قرارداد متارکه موقت جنگ
truce
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
parley
مذاکره درباره صلح موقت
truce
قرارداد متارکه موقت جنگ
time charter
کرایه کردن موقت کشتی
stopgap
وسیله موقت دریچه انسداد
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
quia timet
قرار تامین دستور موقت
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
dazzles
سوسو زدن کور کردن موقت
outputs
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
jumpers
اتصال موقت روی تخته مدار
coffer-dam
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
prints
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
jumper
اتصال موقت روی تخته مدار
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
transient
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
dazzling
سوسو زدن کور کردن موقت
printed
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
dazzle
سوسو زدن کور کردن موقت
transients
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
transient
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
dazzled
سوسو زدن کور کردن موقت
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
transients
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
irrevocably
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
transients
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
workfile
یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
transient
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
stack
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacked
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
holding area
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
stationed
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stations
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registers
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
stacks
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
registering
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
scratched
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratches
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratch
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
supersedeas
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
scratching
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
softest
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
softer
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
intermediate
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
temporary storage
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
soft
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
heaps
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
receivers
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receiver
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
heap
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heaping
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
registering
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
comment
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com