Total search result: 36 (1 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
next in fornt of |
بلافاصله درجلو |
|
|
Other Matches |
|
former |
درجلو |
the front door |
درجلو |
fore |
جلوی درجلو |
vanward |
واقع درجلو |
frontwards |
سوی جلو درجلو |
enneastyle |
دارای نه ستون درجلو |
prepositive |
درجلو گذارده شده سرکلمهای |
two up |
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو |
downstage |
درجلو پرده تاتر ونمایش |
to make a face at any one |
اداواصول درجلو کسی دراوردن |
instantaneous <adj.> |
بلافاصله |
unintermediate <adj.> |
بلافاصله |
as a result <adv.> |
بلافاصله |
direct <adj.> |
بلافاصله |
at that [at that provocation] <adv.> |
بلافاصله |
consequently <adv.> |
بلافاصله |
subsequently <adv.> |
بلافاصله |
thereupon <adv.> |
بلافاصله |
thereat <adv.> |
بلافاصله |
immediate <adj.> |
بلافاصله |
intuitive <adj.> |
بلافاصله |
short notice |
بلافاصله |
straight off |
مستقیما درجلو موج روبه ساحل |
yellow flag |
پرچم زرد بمعنای خطر درجلو |
double oxer |
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب |
ante |
: پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو- |
postconsonantal |
بلافاصله بعد از حرف بیصدا |
postvocalic |
بلافاصله بعد از حرف با صدا |
prevocalic |
بلافاصله قبل از حرف صدادار |
to be available for delivery at short notice |
بلافاصله قابل تحویل بودن |
half volley |
ضربه بلافاصله پس ازتماس توپ با سطح |
preorbital |
واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار |
dumptor |
کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند |
pocket judgment |
سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است |
monocoque |
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد |