English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
English Persian
clutch pilot bearing بلبرینگ کلاچ
Other Matches
clutched کلاچ
clutch کلاچ
clutches کلاچ
clutching کلاچ
clutch disk صفحه کلاچ
clutch pilot bearing زغال کلاچ
overrunning clutch کلاچ یک طرفه
magnetic clutch کلاچ مغناطیسی
friction clutch کلاچ اصطکاکی
cleek چنگک بزرگ کلاچ
scattershield پوشش محافظ کلاچ و پدال
support roller بلبرینگ
call bearing بلبرینگ
bearing بلبرینگ
ball bearings بلبرینگ
ball bearing بلبرینگ
wheel bearing بلبرینگ چرخ
radial ball bearing بلبرینگ شعاعی
spherical roller bearing بلبرینگ غلطکی
pilot bearing بلبرینگ لغزنده
roller bearing بلبرینگ غلطکی
roller path صفحه بلبرینگ
pilot bearing بلبرینگ کلاج
cross bearing بلبرینگ سوزنی
ball bearings بلبرینگ ساچمهای
ball bearing بلبرینگ ساچمهای
angular contact thrust ball bearing بلبرینگ طولی محوری
double thrust ball bearing بلبرینگ با فشار محوری دوبل
roller skate کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skate کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skating کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skates کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
hangers اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hub (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com