English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
acropolis بلندترین قسمت شهر
Search result with all words
almena جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
bema [بلندترین قسمت شبستان کلیسا]
Other Matches
peaks بلندترین نقط ه
peaks بلندترین خروجی
peak بلندترین نقط ه
peaking بلندترین خروجی
peaking بلندترین نقط ه
peak بلندترین خروجی
peak رسیدن به بلندترین نقط ه
peaks رسیدن به بلندترین نقط ه
high watermark نشان بلندترین ترازاب
peaking رسیدن به بلندترین نقط ه
Everst is the highest mountain in the world . اورست بلندترین کوه دنیاست
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
cards سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
portrait جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
portraits جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttles بمباران قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
caboodle قسمت
percentages قسمت
piece قسمت
ratios قسمت
compartment قسمت
compartments قسمت
sections قسمت
percentage قسمت
internode قسمت
feck قسمت
plank قسمت
instalment قسمت
installments قسمت
portion قسمت
portions قسمت
pieces قسمت
unit قسمت
units قسمت
data division قسمت
ratio قسمت
compartmental قسمت قسمت
division قسمت
departments قسمت
department قسمت
sect قسمت
segments قسمت
segment قسمت
arm قسمت
sects قسمت
batches قسمت
batch قسمت
section قسمت
Corp قسمت
dole قسمت
underfoot قسمت کف پا
divisions قسمت
instalments قسمت
cantos قسمت
rashers قسمت
partition قسمت
partitions قسمت
kismet قسمت
agencies قسمت
agency قسمت
party قسمت
it fell to my lot to go قسمت
rasher قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
canto قسمت
part قسمت
grist قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
snick قسمت
component قسمت
detachment قسمت
detachments قسمت
in sections قسمت قسمت
head stall قسمت سر
components قسمت
in part در یک قسمت
tag end اخرین قسمت
tail end قسمت انتهایی
sale department قسمت فروش
topside قسمت بالا
topsides قسمت بالا
trichotomous دارای سه قسمت
submultiple خارج قسمت
top round قسمت گرد
preludes قسمت مقدماتی
foreparts قسمت جلو
signal corps قسمت مخابرات
sect قسمت کردن
forepart قسمت جلو
staddle قسمت تحتانی
service department قسمت خدمات
sects قسمت کردن
sapper قسمت حفاری
sapper قسمت مهندسی
standing part قسمت ثابت
sappers قسمت حفاری
standing part قسمت ایستا
sappers قسمت مهندسی
sales department قسمت فروش
subactivity قسمت جزء
tripartition قسمت سوم
underbody قسمت زیر
broadest قسمت پهن
broader قسمت پهن
broad قسمت پهن
legs بخش قسمت
leg بخش قسمت
initials اولین قسمت
initialling اولین قسمت
initialled اولین قسمت
initialing اولین قسمت
initialed اولین قسمت
initial اولین قسمت
flattest قسمت پهن
forehands قسمت ممتاز
forehand قسمت ممتاز
proportion سهم قسمت
proportions سهم قسمت
upside بالاترین قسمت
vaward قسمت جلو
whack up قسمت کردن
whang قسمت سهم
women's apartments قسمت زنانه
part and parcel <idiom> قسمت مهمولازم
prelude قسمت مقدماتی
interest سهم [قسمت]
seen قسمت سوم see
parcels قسمت گره
parcel قسمت گره
midst قسمت وسط
head piece قسمت بالا
key facility قسمت مهم
control section قسمت کنترل
concertina fold یک قسمت به یک جهت
linear portion قسمت خطی
medical department قسمت بهداری
medical service قسمت بهداری
men's apartments قسمت مردانه
middle part قسمت میانی
millesimal یک هزارمین قسمت
moiety قسمت مساوی
cable block قسمت کابل
black body قسمت خطرناک
better part قسمت بیشتر
bachelor quarters قسمت مجردی
ashi noko قسمت داخلی کف پا
artillery corps قسمت توپخانه
naval establishment قسمت دریایی
interservice داخل قسمت
crypto service قسمت رمز
intercommand بین قسمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com