English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English Persian
cylinder block بلوک سیلندر
Search result with all words
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
Other Matches
actuating cylinder سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
block length درازای بلوک طول بلوک
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
cylinder سیلندر
cylinders سیلندر
gas from cylinder گاز سیلندر
liner بوش سیلندر
gas bubbler سیلندر گاز
liners بوش سیلندر
cylinder pad پایه سیلندر
gas cylinder سیلندر گاز
double acting cylinder سیلندر دوطرفه
cylinder liner بوش سیلندر
cylinder fins تیغههای سیلندر
cylinder capacity فضای سیلندر
cylinder capacity حجم سیلندر
bottled gas گاز سیلندر
pump barrel سیلندر تلمبه
pump cylinder سیلندر پمپ
single cylinder engine موتور یک سیلندر
oxygen cylinder سیلندر اکسیژن
single acting cylinder سیلندر یک طرفه
six cylinder engine موتور شش سیلندر
two cylinder engine موتور دو سیلندر
swept volume حجم سیلندر
cylinder jacket استری داخل سیلندر
bore قطر داخلی سیلندر
bores قطر داخلی سیلندر
gas cylinder valve شیر سیلندر گاز
drummed درام سیلندر استوانه
drum درام سیلندر استوانه
cylinder flange فلانج یا لبه سیلندر
opposed piston engine موتور سیلندر روبرو
cylinder gas گاز داخل سیلندر
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
eight cylinder engine موتور هشت سیلندر
district بلوک
block header سر بلوک
monoliths بلوک
cantons بلوک
canton بلوک
monolith بلوک
districts بلوک
blocks بلوک
nested block بلوک تو در تو
blocked بلوک
parish بلوک
parishes بلوک
bloc بلوک
blocs بلوک
block بلوک
compressed gas cylinder سیلندر محتوی گاز متراکم
balanced actuator سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
actuator سیلندر پیستون عمل کننده
roughed slab بلوک کوچک
fuse block بلوک فیوز
form block بلوک فرمکاری
erratic block بلوک نامنظم
blocked بلوک سیمانی
eob پایان یک بلوک
engine block بلوک موتور
sprite یک بلوک از پیکسل ها
arrow block بلوک پیکانی
en bloc دریک بلوک
anchors لنگر بلوک
radius block بلوک شعاعی
radium block بلوک شعاعی
blocked بلوک ساختن
anchoring لنگر بلوک
anchor لنگر بلوک
end of block پایان یک بلوک
block definition تعریف بلوک
block diagram بلوک دیاگرام
dosseret بلوک سه بعدی
control block بلوک کنترل
blocks بلوک سیمانی
blocking بلوک بندی
mastic blocks بلوک قیری
block transfer انتقال بلوک
block protection حفافت بلوک
block operation عملیات بلوک
block move جابجایی بلوک
deblocking از بلوک دراوردن
block بلوک ساختن
block بلوک سیمانی
storage block بلوک ذخیره
block move انتقال بلوک
blocks بلوک ساختن
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
velocity stacks لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
bins بلوک سه بعدی الکترونیکی
bin بلوک سه بعدی الکترونیکی
blocking factor فاکتور بلوک بندی
erratic block بلوک جابجا شونده
block graphics نگاره سازی بلوک
block lining پوشش با بلوک سیمانی
comecon گروه تجاری بلوک شرق
corps de logis [بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
boss formerly boce [بلوک منبت کاری شده برجسته]
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
cyclopean [معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
broad arrow engine موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
cylinder block بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
dou [در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
gas bottle سیلندر گاز کپسول گاز
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com