Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
show your ticket to him
بلیط خودراباونشان دهید
Other Matches
show him your ticket
بلیط خودرا باو نشان دهید
destination
را قرار می دهید
destinations
را قرار می دهید
have patience with me
بمن مهلت دهید
let me know
بمن اطلاع دهید
may i see you home?
اجازه دهید شمارابخانه
give it a shake
انرا تکان دهید
permit me to say
اجازه دهید بگویم
Please let me know.
لطفا"به من اطلاع دهید
Please show me the way out I'll show you !
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
If not , please let me know.
درغیر اینصورت به من اطلاع دهید
go on
سخن خود را ادامه دهید
Please reply as a matter of urgency.
لطفا فوری پاسخ دهید.
Why don't you answer?
چرا جواب نمی دهید؟
Might I ask a question?
اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
resolveme this
این پرسش را پاسخ دهید
mouses
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouse
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
continue port/starboard
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
hard starboard
سمت ناو را بسمت مغناطیسی اعلام شده تغییر دهید
arrow pointer
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
tickets
بلیط
ticket
بلیط
passes
بلیط
pass
بلیط
passed
بلیط
elder hard
سر بلیط
linking
طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
meal ticket
بلیط غذا
deadhead
بی بلیط سفرکردن
rain check
بلیط باران
meal tickets
بلیط غذا
trip ticket
بلیط مسافرت
commutation ticket
بلیط با تخفیف
return tickets
بلیط دوسره
return ticket
بلیط دوسره
booking clerk
بلیط فروش
hares
مسافر بی بلیط
hare
مسافر بی بلیط
stubs
ته بلیط کوتوله
stubbed
ته بلیط کوتوله
stub
ته بلیط کوتوله
tokens
بلیط ورود
token
بلیط ورود
complimentary
بلیط افتخاری
ticket
بلیط منتشرکردن
season tickets
بلیط فصلی
season ticket
بلیط فصلی
8 oclock sharp . On the stroke of 8.
بلیط دوسره
tickets
بلیط منتشرکردن
stubbing
ته بلیط کوتوله
reach out with an olive branch
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch
<idiom>
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
tickets
بلیط دار کردن
box office
باجه بلیط فروشی
ticket
بلیط دار کردن
to queue
[line]
up for tickets
برای بلیط در صف ایستادن
box offices
باجه بلیط فروشی
return ticket
بلیط رفت و برگشت
card
کارت ویزیت بلیط
cards
کارت ویزیت بلیط
rain check
بلیط مجانی یا مجدد
day return
بلیط رفتو برگشت
bookable
بلیط هواپیما-صندلیتئاتر رزروشده
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
grille
شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
this ticket admits one
با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
There are no tickets available for tonight .
بلیط برای امشب موجود نیست
There are a few tickets left for tonight .
چند بلیط برای امشب مانده
box offices
گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
grilles
شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
box office
گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
hard port
فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
sell out
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-out
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-outs
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
travel agents
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
fare dodger
کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
gatecrasher
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
rain check
<idiom>
بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com