English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (6 milliseconds)
English Persian
return ticket بلیط دوسره
return tickets بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8. بلیط دوسره
Other Matches
mutual دوسره
bicephalous دوسره
mutually دوسره
mutual love دو سقی دوسره
mutuality دوسره بودن
round voyage سفر دوسره
mutualize دوسره ساختن
to freight out and home دوسره کرایه کردن
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
ticket بلیط
passed بلیط
tickets بلیط
elder hard سر بلیط
pass بلیط
passes بلیط
season ticket بلیط فصلی
season tickets بلیط فصلی
stubbing ته بلیط کوتوله
stubbed ته بلیط کوتوله
tokens بلیط ورود
token بلیط ورود
rain check بلیط باران
booking clerk بلیط فروش
commutation ticket بلیط با تخفیف
deadhead بی بلیط سفرکردن
meal tickets بلیط غذا
meal ticket بلیط غذا
trip ticket بلیط مسافرت
stubs ته بلیط کوتوله
hares مسافر بی بلیط
ticket بلیط منتشرکردن
stub ته بلیط کوتوله
tickets بلیط منتشرکردن
hare مسافر بی بلیط
complimentary بلیط افتخاری
return ticket بلیط رفت و برگشت
to queue [line] up for tickets برای بلیط در صف ایستادن
rain check بلیط مجانی یا مجدد
day return بلیط رفتو برگشت
tickets بلیط دار کردن
show your ticket to him بلیط خودراباونشان دهید
ticket بلیط دار کردن
cards کارت ویزیت بلیط
box office باجه بلیط فروشی
card کارت ویزیت بلیط
box offices باجه بلیط فروشی
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
bookable بلیط هواپیما-صندلیتئاتر رزروشده
grilles شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
this ticket admits one با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
grille شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
show him your ticket بلیط خودرا باو نشان دهید
box office گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
There are no tickets available for tonight . بلیط برای امشب موجود نیست
box offices گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
There are a few tickets left for tonight . چند بلیط برای امشب مانده
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
sell out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-outs تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
travel agents بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
fare dodger کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
gatecrasher کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
rain check <idiom> بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
third class درجه سوم بلیط درجه 3
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com