Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
English
Persian
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
Other Matches
declaration of trust
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
imposition
تکلیف
responsibility
تکلیف
offhandedly
بی تکلیف
full age
سن تکلیف
assignment
تکلیف
abeyant abeyance
بی تکلیف
at a loss what to do
لا تکلیف
responsibilities
تکلیف
offhanded
بی تکلیف
assignments
تکلیف
duty
تکلیف
task
تکلیف
abeyant
بی تکلیف
at fault
بی تکلیف
tasks
تکلیف
referenda
کسب تکلیف
Where do you stand ?What am I Supposed to do ?
تکلیف من چیست ؟
homework
تکلیف خانه
unfinished task
تکلیف ناتمام
at a loss what to do
بلا تکلیف
interrupted task
تکلیف ناتمام
task oriented
تکلیف گرا
task analysis
تحلیل تکلیف
exercize
تمرین تکلیف
fall into abeyance
بی تکلیف ماندن
subadult
نزدیک سن تکلیف
he is at a loose end
بی تکلیف است
how shall we proceed
تکلیف چیست
impone
تکلیف کردن
referendums
کسب تکلیف
tasks
کار تکلیف
task
کار تکلیف
qualification
قید تکلیف
referendum
کسب تکلیف
unaffected
بی تکلیف صمیمی
pendants
بی تکلیف ضمیمه شده
It was required of me . They imposed it on me .
آنرا به من تکلیف کردند
low level task
تکلیف سطح پایین
process
تکلیف به حضور کردن
processes
تکلیف به حضور کردن
To ask for instructions (directives).
کسب تکلیف کردن
schoolwork
تکلیف شبانه دانشجو
pendant
بی تکلیف ضمیمه شده
assignments
تکلیف درسی و مشق شاگرد
assignment
تکلیف درسی و مشق شاگرد
To do (perform) ones duty.
تکلیف خود را انجام دادن
to put one's affairs in order
[to settle one's business]
تکلیف کار خود را روشن کردن
To settle the issue one way or the other.
تکلیف کاری راروشن ( یکسره ) کردن
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
to keep somebody in suspense
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
to have somebody on the hook
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody on tenterhooks
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
to let somebody dangle
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
To do something prefunctorily.
برای رفع تکلیف ( از سر باز کردن ) کاری راانجام دادن
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
barbette
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
Havana
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
needleful
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
kumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
collarette
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
kick about
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
gilded youth
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
skipjack
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
bacillus
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
gabionade
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
litter
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
bloody marys
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
brainstorming
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
fog curing room
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
crazing mill
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
G-strings
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
american plan
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
embrasures
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
littering
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
litters
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
gingall
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
littered
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
kermis
جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
embrasure
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
creme
نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
vasculum
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
live box
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
bowling alleys
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bowling alley
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
energetics
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
happy family
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
moleskin
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
chopsticks
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
islets of langerhans
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
autoharp
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
clobbering
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
get a word in
<idiom>
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
clobbers
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobber
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbered
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
bandstands
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
bandstand
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
sand iron
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
quiot
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
brace
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
a hot potato
<idiom>
[بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
beanpole
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
beanpoles
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
following my lead
یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
braced
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
griddle cake
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
jet flap
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
fusion welding
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
prolog
زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
estate in remainder
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
greshams law
زیرا مردم پول بد راخرج میکنند و پول خوب رانگاه می دارند
skittle
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
lobster thermidor
مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
pend
معوق بودن بی تکلیف بودن
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
graphics
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
palmer
زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com