Dictiornary-Farsi | بندر بیسائو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 121 (6 milliseconds)

English	Persian
Bissau	بندر بیسائو


Other Matches

Guinea-Bissau	کشور گینه بیسائو
cabotage	کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
cabotage	کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
terminal port	بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
keelage	حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
harbouring	بندر
harboring	بندر
harboured	بندر
harbored	بندر
wayside	بندر
harbors	بندر
harbour	بندر
port	بندر
cril	سد بندر
seaport	بندر
seaports	بندر
harbourless	بی بندر
harbours	بندر
inner harbor	بندر داخلی
destination port	بندر مقصد
minor port	بندر کوچک
harbor master	رئیس بندر
harbour dues	حقوق بندر
harbor master	راهنمای بندر
Plymouth	بندر پلیموت
harbour master	متصدی بندر
harbour master	رئیس بندر
port of entry	بندر مقصد
way port	بندر سر راه
wharfmaster	رئیس بندر
Abidjan	بندر ابیجان
Douala	بندر دوالا
Sydney	بندر سیدنی
Tel Aviv	بندر تلآویو
Yangon	بندر یانگون
treaty port	بندر پیمانی
terminal port	بندر مقصد
main port	بندر اصلی
malaga	بندر مالاگا
naval port	بندر دریایی
on berth	در داخل بندر
outer harbor	پیش بندر
port of destination	بندر مقصد
port of embarkation	بندر عزیمت
port watch	نگهبان بندر
registered port	بندر مشخص
secondary port	بندر فرعی
aport	روبه بندر
seaport	بندر دریایی
seaport	دریا بندر
seaports	بندر دریایی
ports of call	بندر توقف
seaports	دریا بندر
Calcutta	بندر کلکته
port of call	بندر توقف
port of call	بندر لنگراندازی
longshoremen	باربرلنگرگاه بندر
longshoreman	باربرلنگرگاه بندر
port	بندر گاه
aport	بسوی بندر
free ports	بندر ازاد
port	بندر ورودی
bar	پیش بندر
bars	پیش بندر
free port	بندر ازاد
jetties	اسکله بندر
ports of call	بندر لنگراندازی
jetty	اسکله بندر
port watch	پست نگهبانی بندر
jetties	موج شکن بندر
embargoes	توقیف کشتی در بندر
put into port	وارد بندر شدن
jetty	موج شکن بندر
Georgetown	بندر جرج تاون
George Town	بندر جرج تاون
embargo	توقیف کشتی در بندر
Cape Town	بندر کیپ تاون
captain of the port	افسر انتظامات بندر
ex quay	تحویل در بندر مقصد
named port of destination	بندر مقصد مشخص
lay day	روز معطلی در بندر
lay an embargo on	در بندر توقیف کردن
destination port	بندر تحویل کالا
bender gestalt test	ازمون طرحهای بندر
harbourage	پهلو گرفتن در بندر
entry plan	طرح ورود به بندر
cril	مانع دهانه بندر
out port	بندر دور از مقصد
harbor control tower	برج مراقبت بندر
cargo handling at port	جابجایی کالا در بندر
harbour master	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
afloat support	لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
to lay one on a ship	کشتی را در بندر توقیف کردن
port of debarkation	بندر مقصد حمل کالا
controlled port	بندر نظامی کنترل شده
out bound	عازم بیرون رفتن از بندر
roustabout	کارگر اسکله یا بندر گاه
clearance papers	اسناد خروج کشتی از بندر
named port of shipment	بندر مشخص برای حمل
Free pree (trade,port).	مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
fast cruise	ازمایش سریع ناو در بندر
portcall	زمان رسیدن وسایل به بندر
visual bender motor gestalt test	ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test	ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
convoy assembly port	بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port	بندر محل تجمع کاروان دریایی
yhis port is not yet peopled	این بندر هنوز اباد نشده است
portcapacity	فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
port of embarkation	بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
sandbar	جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
prize of war	کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
free on quay	قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
portmark	علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
transients	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
captain a protest	افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
surcharges	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
reference point	نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر