Dictiornary-Farsi | بندر فرعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
secondary port	بندر فرعی


Other Matches

cabotage	کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
cabotage	کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
terminal port	بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
keelage	حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
harboured	بندر
seaport	بندر
port	بندر
harbours	بندر
seaports	بندر
wayside	بندر
harbouring	بندر
harbour	بندر
harbored	بندر
harboring	بندر
harbors	بندر
cril	سد بندر
harbourless	بی بندر
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
port of call	بندر توقف
harbor master	راهنمای بندر
Sydney	بندر سیدنی
ports of call	بندر لنگراندازی
longshoreman	باربرلنگرگاه بندر
longshoremen	باربرلنگرگاه بندر
port of call	بندر لنگراندازی
registered port	بندر مشخص
harbor master	رئیس بندر
port of entry	بندر مقصد
malaga	بندر مالاگا
minor port	بندر کوچک
inner harbor	بندر داخلی
port watch	نگهبان بندر
port	بندر گاه
naval port	بندر دریایی
on berth	در داخل بندر
harbour master	متصدی بندر
port	بندر ورودی
outer harbor	پیش بندر
harbour master	رئیس بندر
port of destination	بندر مقصد
port of embarkation	بندر عزیمت
harbour dues	حقوق بندر
main port	بندر اصلی
Bissau	بندر بیسائو
ports of call	بندر توقف
Yangon	بندر یانگون
seaports	دریا بندر
seaports	بندر دریایی
seaport	دریا بندر
seaport	بندر دریایی
free ports	بندر ازاد
free port	بندر ازاد
bars	پیش بندر
jetty	اسکله بندر
jetties	اسکله بندر
Tel Aviv	بندر تلآویو
aport	روبه بندر
aport	بسوی بندر
destination port	بندر مقصد
terminal port	بندر مقصد
treaty port	بندر پیمانی
Plymouth	بندر پلیموت
bar	پیش بندر
way port	بندر سر راه
wharfmaster	رئیس بندر
Abidjan	بندر ابیجان
Calcutta	بندر کلکته
Douala	بندر دوالا
harbor control tower	برج مراقبت بندر
destination port	بندر تحویل کالا
bender gestalt test	ازمون طرحهای بندر
cril	مانع دهانه بندر
cargo handling at port	جابجایی کالا در بندر
harbourage	پهلو گرفتن در بندر
captain of the port	افسر انتظامات بندر
entry plan	طرح ورود به بندر
ex quay	تحویل در بندر مقصد
lay an embargo on	در بندر توقیف کردن
put into port	وارد بندر شدن
George Town	بندر جرج تاون
Georgetown	بندر جرج تاون
embargoes	توقیف کشتی در بندر
port watch	پست نگهبانی بندر
embargo	توقیف کشتی در بندر
lay day	روز معطلی در بندر
named port of destination	بندر مقصد مشخص
jetties	موج شکن بندر
Cape Town	بندر کیپ تاون
jetty	موج شکن بندر
out port	بندر دور از مقصد
controlled port	بندر نظامی کنترل شده
clearance papers	اسناد خروج کشتی از بندر
to lay one on a ship	کشتی را در بندر توقیف کردن
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
afloat support	لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
Free pree (trade,port).	مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
out bound	عازم بیرون رفتن از بندر
roustabout	کارگر اسکله یا بندر گاه
portcall	زمان رسیدن وسایل به بندر
fast cruise	ازمایش سریع ناو در بندر
named port of shipment	بندر مشخص برای حمل
harbour master	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
port of debarkation	بندر مقصد حمل کالا
visual bender motor gestalt test	ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
convoy assembly port	بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port	بندر محل تجمع ستون موتوری
bender visual motor gestalt test	ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
port of embarkation	بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
portcapacity	فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled	این بندر هنوز اباد نشده است
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
sandbar	جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
free on quay	قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
prize of war	کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
portmark	علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
transients	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
captain a protest	افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
byeffect	اثر فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
minor	فرعی
by-effect	اثر فرعی
half deck	پل فرعی
sub dam	سد فرعی
succursal	فرعی
spillover effect	اثر فرعی
extrinsic	فرعی
second class	فرعی
min	فرعی
secondary effect	اثر فرعی
accessorial	فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
inferior	فرعی
derivative	فرعی
branch line	خط فرعی
tributary	فرعی
tributaries	فرعی
accessory	فرعی
inferiors	فرعی
lateral	فرعی
adjuncts	فرعی
adjunct	فرعی
incidents	فرعی
petty	فرعی
derivatives	فرعی
by	فرعی
incident	فرعی
subsidiary	فرعی
secondary	فرعی
subalterns	فرعی
subsidiaries	فرعی
subaltern	فرعی
ancillary	فرعی
branch lines	خط فرعی
side show	نمایش فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
overtone	صدای فرعی
pseudocarp	میوه فرعی
side show	موضوع فرعی
probative	حقایق فرعی
secondary markets	بازارهای فرعی
quadrantal points	جهات فرعی
secondary stairs	پلکان فرعی
subspace	فضای فرعی
secondary stress	خستگی فرعی
accessory	لوازم فرعی
accessory	دعوای فرعی
side dish	غذاهای فرعی
rootlet	ریشه فرعی
retort tar	قطران فرعی
side line occupations	مشاغل فرعی
second fiddle	شخص فرعی
radicle	فرعی نازک
overtones	صدای فرعی
side effects	اثرات فرعی
sidetrack	جاده فرعی
subdivisions	بخش فرعی
annex	شعبه فرعی
municipal road	راه فرعی
annexes	شعبه فرعی
annexing	شعبه فرعی
floor jack	اهرم فرعی
subsidiaries	متمم فرعی
extension telephone	تلفن فرعی
subsidiary	متمم فرعی
dog leg	شاخه فرعی
dixings	ارایشهای فرعی
subdivision	بخش فرعی
incidental effect	اثر فرعی
sidetracked	جاده فرعی
minor league	لیگ فرعی
minor elements	عناصر فرعی
minor constituent	عنصر فرعی
minor arts	هنرهای فرعی
link road	راه فرعی
lay shaft	میله فرعی