English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (8 milliseconds)
English Persian
treaty port بندر پیمانی
Other Matches
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
nonalignment نا هم پیمانی
confederations هم پیمانی
contractual پیمانی
federal پیمانی
confederacy هم پیمانی
confederation هم پیمانی
conferderation هم پیمانی
confederacies هم پیمانی
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
cadre پرسنل پیمانی
cadres پرسنل پیمانی
confederacies ایالات هم پیمان هم پیمانی
confederacy ایالات هم پیمان هم پیمانی
contract technical instructor مربی فنی پیمانی
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
north atlantic treaty organization (nato پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
brian kellogg پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
active army ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
cril سد بندر
harbourless بی بندر
harbouring بندر
harbored بندر
harbours بندر
harboring بندر
harbors بندر
harbour بندر
harboured بندر
wayside بندر
seaports بندر
port بندر
seaport بندر
minor port بندر کوچک
Sydney بندر سیدنی
Tel Aviv بندر تلآویو
harbor master رئیس بندر
malaga بندر مالاگا
Bissau بندر بیسائو
inner harbor بندر داخلی
harbor master راهنمای بندر
harbour dues حقوق بندر
harbour master رئیس بندر
harbour master متصدی بندر
naval port بندر دریایی
Plymouth بندر پلیموت
port of destination بندر مقصد
port of embarkation بندر عزیمت
port of entry بندر مقصد
registered port بندر مشخص
secondary port بندر فرعی
port watch نگهبان بندر
terminal port بندر مقصد
way port بندر سر راه
Yangon بندر یانگون
wharfmaster رئیس بندر
Abidjan بندر ابیجان
Calcutta بندر کلکته
Douala بندر دوالا
on berth در داخل بندر
outer harbor پیش بندر
destination port بندر مقصد
port بندر ورودی
aport بسوی بندر
aport روبه بندر
free ports بندر ازاد
seaport بندر دریایی
longshoremen باربرلنگرگاه بندر
ports of call بندر لنگراندازی
port of call بندر توقف
port of call بندر لنگراندازی
seaport دریا بندر
seaports بندر دریایی
seaports دریا بندر
port بندر گاه
ports of call بندر توقف
longshoreman باربرلنگرگاه بندر
bars پیش بندر
free port بندر ازاد
bar پیش بندر
jetties اسکله بندر
jetty اسکله بندر
main port بندر اصلی
George Town بندر جرج تاون
Cape Town بندر کیپ تاون
port watch پست نگهبانی بندر
jetties موج شکن بندر
put into port وارد بندر شدن
ex quay تحویل در بندر مقصد
destination port بندر تحویل کالا
embargo توقیف کشتی در بندر
embargoes توقیف کشتی در بندر
entry plan طرح ورود به بندر
lay an embargo on در بندر توقیف کردن
harbor control tower برج مراقبت بندر
Georgetown بندر جرج تاون
lay day روز معطلی در بندر
cril مانع دهانه بندر
captain of the port افسر انتظامات بندر
named port of destination بندر مقصد مشخص
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
bender gestalt test ازمون طرحهای بندر
harbourage پهلو گرفتن در بندر
out port بندر دور از مقصد
jetty موج شکن بندر
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
water bailiffs مامور تفتیش کشتیها در بندر
portcall زمان رسیدن وسایل به بندر
afloat support لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
fast cruise ازمایش سریع ناو در بندر
roustabout کارگر اسکله یا بندر گاه
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
controlled port بندر نظامی کنترل شده
to lay one on a ship کشتی را در بندر توقیف کردن
out bound عازم بیرون رفتن از بندر
bender visual motor gestalt test ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
visual bender motor gestalt test ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
portcapacity فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
transients پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
captain a protest افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com