English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
English Persian
methinks بنظرم چنین میرسد
Search result with all words
meseems چنین بنظرم میرسد
methought چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
Other Matches
it occurs to me that بنظرم میرسد که
me seems بنظرم میرسد
he is a stranger to me بنظرم میرسد
it seem to me بنظرم میرسد
it seems to me he is lying بنظرم میرسد دروغ میگوید
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
meseems بنظرم
it crossed my mind بنظرم رسید
he is a stranger to me او اشنا بنظرم نمیرسد
Nothing more occurs to me . چیز دیگری بنظرم نمی رسد
we learnt from london that از لندن خبر میرسد
it sounds false دروغ بنظر میرسد
He sounds angry. او عصبانی به نظر میرسد.
he looks brave او شجاع بنظر میرسد
tidewater اب جزر ومد که بخشکی میرسد
pondweed بکجور جلبک که در استخرهابهم میرسد
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
clapboard قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboards قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
spalls تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
self feeder ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
pip squeak نارنجکی که صدای ان مانندPIP-SQUEAK بگوش میرسد
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
cumulo nimbus ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
fish story ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
like this چنین
i express my regret for it که چنین شد
it happened thaf چنین
sic چنین
thus چنین
such یک چنین
such چنین
so چنین
likewise چنین
zero lash شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
so said darius چنین گفت ....
such and such چنین و چنان
who said so? که چنین حرفی زد
the report goes چنین گویند
methinks چنین مینماید
i was given to understand چنین فهمیدم
there is a rumour that چنین میگویند که
amen چنین باد
secus نه این چنین
be it so چنین باشد
be it so چنین باد
i imagine he is my friend چنین می پندارم
beit so چنین باد
beit so چنین باشد
exactly چنین است
that is not the case مطلب چنین نیست
perhaps so شاید چنین باشد
Fate had so decreed . I t was so destined . قسمت چنین بود
is it not ایا چنین نیست
in that case حال که چنین است
i express my regret for it پوزش میخواهم که چنین شد
so called که چنین نامیده شده
what [some] people would call [may call] <adj.> که چنین نامیده شده
it look as if چنین مینماید که گویی
so-called که چنین نامیده شده
it follows that..... چنین برمی اید که ....
semble چنین به نظر می رسد
so to speak اگربتوان چنین چیزی گفت
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
such being the case حال که چنین است دراینصورت
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
scilicet از این چنین استنباط میشود.....
But fate decreed otherwise. اما قسمت چنین بود .
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. ابدا"چنین چیزی نیست
it promisews to be easy چنین مینماید که اسان است
so-and-so اینکار وانکار چنین وچنان
so and so اینکار وانکار چنین وچنان
is that so? ایا وا قعا چنین است
Such a thing does not exist at all . چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
I never saw anything like it. من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
The story goes that … آورده اند که (چنین روایت کنند )…
coloratura خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
so to peaking اگر بتوان چنین چیزی گفت
dedication قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
coloraturas خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
he pretended to be asleep چنین وانمود کرد که خواب است
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
loss leader بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
No such a thing has been stipulated in the contract. درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
It was inappropriate to make such a remark . مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
Not on your life ! هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
sic علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
sickest علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
the big three ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
this day six months شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
this story is improbable این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
imperialism استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
cruelty عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
immunity به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
If so, you've only yourself to blame. اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
if so اگر هست اگر چنین است
object code خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
bill of rights منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com