English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English Persian
It'll be OK. <idiom> بهبود میابد!
Other Matches
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
revivals بهبود
remission بهبود
mending بهبود
revival بهبود
improvements بهبود
improvement بهبود
advance بهبود
progress بهبود
improvement بهبود
progression بهبود
advances بهبود ها
recovery upturn بهبود
recovery بهبود
proceedings بهبود ها
recoveries بهبود
improvements بهبود دادن
meliorist بهبود گرای
meliorism بهبود طلبی
to restorative to health بهبود دادن
improvement بهبود دادن
meliorate بهبود یافتن
pick up health بهبود یافتن
betterment اصلاح بهبود
up and about <idiom> بهبود یافتن
improvable بهبود پذیر
improvability بهبود پذیری
to look oneself again بهبود یافتن
quick recovery بهبود سریع
restore to health بهبود دادن
recovery time زمان بهبود
pull through <idiom> بهبود یافتن
tempering quality قابلیت بهبود
ameliorative بهبود یابنده
ameliorator بهبود دهنده
upgrade بهبود امکانات
modifying بهبود دادن
modify بهبود دادن
modifies بهبود دادن
tempered حالت بهبود
temper حالت بهبود
upgrades بهبود امکانات
upgrading بهبود امکانات
look oneself again بهبود یافتن
upgraded بهبود امکانات
tempers حالت بهبود
welfare state دولت بهبود بخش
recover بهبود یافتن بازیابی
recuperation بهبود جبران خسارت
recoverable error خطای قابل بهبود
spontaneous recovery بهبود خود به خودی
improvised بهبود سازی شده
spontaneous remission بهبود خود به خودی
recovers بهبود یافتن بازیابی
recovering بهبود یافتن بازیابی
uprating بهبود میزان کارائی [مهندسی]
digital darkroom برنامهای برای بهبود تصویر
To recover. To get well. خوب شدن ( بهبود یا فتن )
vulnerary بهبود دهنده داروی زخم
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
to mend matters کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
customizes بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
shadow RAM روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
customises بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
enhancer وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
interface human machine interface امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
to turn the corner <idiom> بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
retrofit بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
HMI امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI's امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
ActiveX که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
extending خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extends خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
prototype اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
extend خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
whitcomb body جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
enhancing سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
normal روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
add-ons سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
add-on سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
EIDE مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
multimedia قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
workflow نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
Perl برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
backlight چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
MMX قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
practical extraction and report language برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
processor پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
immedicable درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com