Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
it peels better
بهتر پوست ان کنده میشود
Other Matches
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
husked
پوست کنده
in plain english
پوست کنده
hulled
پوست کنده
aboveboard
پوست کنده
picked
پوست کنده
peeled
پوست کنده
shelled almond
بادام پوست کنده
make no bones about something
<idiom>
رک و پوست کنده گفتن
talk turkey
<idiom>
رک و پوست کنده گفتن
ptisan
گندم پوست کنده
plain
ساده پوست کنده
plains
ساده پوست کنده
plainer
ساده پوست کنده
plainest
ساده پوست کنده
as fresh as a rose
<idiom>
مثل هلوی پوست کنده
she is a peach
هلوی پوست کنده است
plainspoken
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
groat
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
hominy grits
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
hominy
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
dumb well
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
fishbone mine
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
lagged
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lag
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lags
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
outsold
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peels
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peel
پوست انداختن پوست
so much the better
چه بهتر
so much the better for me
بهتر من
all the better
چه بهتر
better than
بهتر از
the more better the best
بهتر
better
بهتر
amelioration
بهتر شدن
modifies
بهتر کردن
the best of all
از همه بهتر
meliorative
بهتر شونده
The more the better .
هر چه بیشتر بهتر
meliorate
بهتر شدن
ameliorated
بهتر کردن
preferably
بطور بهتر
ameliorating
بهتر کردن
ameliorative
بهتر شونده
ameliorator
بهتر کننده
ameliorate
بهتر کردن
modify
بهتر کردن
So much the better.
دیگه بهتر
on the mend
<idiom>
بهتر شدن
to change to the better
بهتر شدن
might as well
<idiom>
ترجیحا بهتر
cote
بهتر بودن از
above rubies
بهتر از یاقوت
modifying
بهتر کردن
ameliorates
بهتر کردن
bloc
کنده
block aead
سر کنده
timber
کنده
bilboes
کنده
knockstone
کنده
stubbed
کنده
blocked
کنده
stubs
کنده
blocs
کنده
stubbing
کنده
stub
کنده
block
کنده
dugout dewelling
کنده
anvil stock
کنده
log
کنده
logs
کنده
stock
کنده
chumps
کنده
blocks
کنده
graven
کنده
clogged
: کنده
pulled
کنده
chunks
کنده
clogs
: کنده
stocked
کنده
clog
: کنده
chump
کنده
chunk
کنده
the better plan is to
بهتر این است که .....
Just as well you didnt come .
همان بهتر که نیامدی
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
enhancing
بهتر یا واضح تر کردن
enhances
بهتر یا واضح تر کردن
enhance
بهتر یا واضح تر کردن
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
out act
بهتر انجام دادن از
more the merrier
<idiom>
هرچی بیشتر بهتر
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[Benjamin Franklin]
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
outplay
بازی بهتر از حریف
modification
بهتر کردن مدل
it was no better
هیچ بهتر نبود
it would be preferble to
بهتر خواهد بود
he works better
او بهتر کار میکند
enhanced
بهتر یا واضح تر کردن
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
tea is preferable to water
چایی از اب بهتر است
I feel it is appropriate ...
به نظر من بهتر است که ...
log
کنده چوب
logs
کنده چوب
stump
کنده درخت
leg lift and side roll
کنده سرانبون
leg pickup
کنده کشی
dugouts
کنده شده
stumpy
پر از کنده درخت
inside sarma
انواع کنده رو
grits
جوپوست کنده
dugout
کنده شده
logrolling
کنده غلتانی
ingraving
کنده کاری
stumped
کنده درخت
block mark
نشان کنده
block size
اندازه کنده
blockette
کنده کوچک
engraver
کنده کار
engravers
کنده کار
unstuck
کنده شده
frankly
رک وپوست کنده
building block
کنده ساخت
carver
کنده کار
building block
بنا کنده
plummer block
کنده محور
deblocking
کنده شکنی
building blocks
کنده ساخت
building blocks
بنا کنده
control block
کنده کنترل
wooden anvil stock
کنده چوب
block length
درازای کنده
stumping
کنده درخت
entry block
کنده مدخل
stumps
کنده درخت
rear crotch and near arm
نوعی کنده رو
near leg and craddle
کنده گوسفندانداز
in intaglio
بشکل کنده
trunks
کنده درخت
plummer block
کنده شفت
near leg pickup and turnover
نوعی کنده رو
graving
کنده کاری
olympic lift
کنده یک چاک
glyptics
کنده کاری
trunk
کنده درخت
deblock
شکستن کنده
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
i know you better than he
من شما را بهتر میشناسم تااو
amended
بهتر کردن بهبودی یافتن
i should p stay at home
بهتر است در خانه بمانم
This photo does not do you justice.
خودتان از عکستان بهتر هستید
hardening and temper
بهتر کردن تشویه ی فولاد
surpass
بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed
بهتر بودن از تفوق جستن
amend
بهتر کردن بهبودی یافتن
rounding
ایجاد دید بهتر در گرافیک
rounding
ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
amending
بهتر کردن بهبودی یافتن
to get back on one's feet
وضعیت خود را بهتر کردن
ameliorating
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorated
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorate
بهتر شدن بهبودی یافتن
surpasses
بهتر بودن از تفوق جستن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com