English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
Other Matches
There's more to come. <idiom> هنوز تموم نشده. [هنوز ادامه داره]
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
novillero گاوبازی که هنوز برنده نشده
it remains to be proved هنوز ثابت نشده است
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
The ice-cream has not set yet. بستنی هنوز سفت نشده
My tea is not cool enough to drink. چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
elimination بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
not out توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
greasy wool پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
sliver فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
outstanding پرداخت نشده
unpaid پرداخت نشده
unpolished پرداخت نشده
outstandingly پرداخت نشده
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
unobligated هزینه پرداخت نشده
assemble capital stock سرمایه پرداخت نشده
unliquidated obligation تعهدات پرداخت نشده
outstanding accounts حسابهای پرداخت نشده
unfinanced مخارج پرداخت نشده
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
deferred liability بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
blank bill براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
arrentation پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
dark fiber فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fibre فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
i had scarely arrived تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
recuperator عاید
recuperation عاید
recuperator دستگاه عاید
counter recoil دستگاه عاید
sleighs سرسره عاید ودافع
sleigh سرسره عاید ودافع
sledge کشوی عاید و دافع توپ
sledges کشوی عاید و دافع توپ
The football players are warming up before the game ( match) . هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
sleigh درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
irredenta انجام نشده جبران نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
counter recoil cylinder استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
incomplete انجام نشده پر نشده
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
yet هنوز
however هنوز
nevertheless هنوز
as yet هنوز
stiller هنوز
stillest هنوز
stills هنوز
not yet <adv.> نه هنوز
still هنوز
not yet <adv.> هنوز نه
I don't know yet. من هنوز نمیدانم.
unborn هنوز فاهرنشده
i am yet to learnt من هنوز نمیدانم
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
callow جوجهای که هنوز پردرنیاورده
Nobody has come yet . هیچکس هنوز نیامده
It is not known yet . It is not settled yet . هنوز معلوم نیست
his palce is still open جای او هنوز خالی
we are still above ground هنوز زنده ایم
There is yet time. هنوز وقت هست.
is he still single? ایا هنوز تک است
How can you ask? هنوز نمی دانی؟
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
preadolescent شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
wort گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
As you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
shouldering سمت موجی که هنوز نشکسته
He cant count yet. هنوز شمردن بلد نیست
Since you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
shouldered سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulders سمت موجی که هنوز نشکسته
there is little in it هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
shoulder سمت موجی که هنوز نشکسته
The letter hasnt arrived yet. نامه هنوز نرسیده است
Having hardly arrived you want to. . . هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
There's more to come. <idiom> باز هم هست. [هنوز ادامه داره]
My departure time is not determined yet . وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
landsman ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
see if he is still there به بیند او هنوز انجا است یانه
There has as yet been no confirmation. تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
Presumably she hasnt arrived yet . از قرار معلوم هنوز واردنشده است
He is stI'll wet behind the ears. هنوز دهانش بوی شیر می دهد
built into که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
There is still time before I go. هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
The regulations are stI'll in force ( effect ) . این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
The project is not fully developed yet. این طرح هنوز پخته وآماده نیست
fail سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
Do you still remember how poor we were? آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
merges ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merge ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Are you still around? هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
I'm still not quite sure how good you are. من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
opened نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive. او [مرد] با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
soft که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
softer که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softest که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
portions بهره
interest بهره
exploiters بهره کش
portion بهره
efficient بهره ور
yield بهره
interests بهره
yields بهره
efficiency بهره
exploited بهره ده
gains بهره
yielded بهره
gained بهره
exploiter بهره کش
productive بهره زا
quotients بهره
quotient بهره
gain بهره
audit بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
cheap money پول با بهره کم
interest بهره [اقتصاد]
lot بخش بهره
exploitation بهره کشی
share بهره قسمت
efficiency بهره وری
at % interest با بهره 21 درصد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com