Dictiornary-Farsi | بهره دیرکرد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
contango	بهره دیرکرد
interest for delay	بهره دیرکرد


Search result with all words

contango	بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
Other Matches

tontine	تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury	گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
retardation	دیرکرد
delays	دیرکرد
delay	دیرکرد
delaying	دیرکرد
tardiness	دیرکرد
electron deceleration	دیرکرد الکترون
backwardation	خسارت دیرکرد
backwardation	جریمه دیرکرد
retardation	کندی دیرکرد
contango	هزینههای دیرکرد خرید سهم
diminishing marginal productivity	بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
interests	بهره
yielded	بهره
yields	بهره
efficient	بهره ور
portion	بهره
quotients	بهره
quotient	بهره
yield	بهره
efficiency	بهره
productive	بهره زا
exploiters	بهره کش
exploiter	بهره کش
portions	بهره
exploited	بهره ده
gain	بهره
gains	بهره
interest	بهره
gained	بهره
declaration of interest	اعلام بهره
sweatshops	بهره کشخانه
utilizations	بهره برداری ها
cheap money	پول با بهره کم
default interest	بهره معوق
exploited class	طبقه بهره ده
deprival	بی بهره سازی
usages	بهره برداری ها
exploitative character	منش بهره کش
divestiture	بی بهره سازی
divestment	بی بهره سازی
economic rent	بهره مالکانه
economic rent	بهره اقتصادی
dispossessor	بی بهره سازنده
benefic	بهره بردار
exploitation	بهره کشی
exploitation	بهره برداری
gavels	بهره غیرمجاز
gavel	بهره غیرمجاز
abuse	بهره کشی
abused	بهره کشی
abuses	بهره کشی
bank interest	بهره بانکی
at % interest	با بهره 21 درصد
antenna gain	بهره انتن
advantage by illness	بهره بیماری
accrued interest	بهره متعلقه
utilisations	بهره برداری ها
abusing	بهره کشی
productivity	بهره وری
exploiting class	طبقه بهره کش
transducer gain	بهره دگرسازی
optimising	بهره بردن
resipatory quotient	بهره تنفسی
rate of interest	نرخ بهره
interest	بهره [اقتصاد]
voltage gain	بهره ولتاژ
sweatshop	بهره کشخانه
lending rate	بهره - نزولپول
rq	بهره تنفسی
quantum yield	بهره کوانتومی
put out to interest	به بهره گذاشتن
interest rate	نرخ بهره
rat of interest	نرخ بهره
using	بهره برداری
utilisation [British]	بهره برداری
high interest	بهره سنگین
high interest	بهره گران
exploitation [utilization]	بهره برداری
pure interest	بهره خالص
productive work	کار بهره زا
usage	بهره برداری
passive debt	وام بی بهره
loan interest	بهره وام
legal interest	بهره قانونی
laser gain	بهره لیزر
factor payments	بهره وسود
deprive	بی بهره کردن
shared	بهره قسمت
shares	بهره قسمت
lot	بهره قسمت
lot	بخش بهره
deprives	بی بهره کردن
divested	بی بهره کردن
interest	سودیا بهره
efficiency	بهره وری
divests	بی بهره کردن
divesting	بی بهره کردن
divest	بی بهره کردن
depriving	بی بهره کردن
operation	بهره برداری
share	بهره قسمت
gains	بهره برداری
gain	بهره تقویت
compound interest	بهره مرکب
gain	بهره برداری
gained	بهره تقویت
utilization	بهره برداری
interests	سودیا بهره
gained	بهره برداری
gains	بهره تقویت
tap	بهره برداری کردن از
paranosic gain	بهره اصلی بیماری
primary gain	بهره اصلی بیماری
prime rate	نرخ بهره پایه
prime rate of interest	نرخ بهره ترجیحی
principal and interest	اصل پول و بهره
maximum value	مقدار بهره برداری
tapped	بهره برداری کردن از
out law	از حقوق بی بهره کردن
it was sold at 0 year's p	بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
interest rate per annum	نرخ بهره سالانه
landuse	بهره وری از زمین
margin productivity	حد بهره وری تولید
marginal productivity	بهره وری نهائی
market rate of interest	نرخ بهره بازار
money lender	پول به بهره گذار
money rate of interest	نرخ بهره پولی
myrmecophilous	بهره برنده ازمورچه
natural rate of interest	نرخ بهره طبیعی
neutral rate of interest	نرخ بهره خنثی
nominal interest rate	نرخ بهره اسمی
operating budget	بودجه بهره برداری
operating cost	هزینه بهره برداری
paranosis	بهره کشی از بیماری
enjoyment	بهره مند شدن از
exploits	بهره برداری کردن از
exploiting	بهره برداری کردن از
exploit	بهره برداری کردن از
gains	سود بردن بهره
gained	سود بردن بهره
gain	سود بردن بهره
interest free loan	وام بدون بهره
sweatshops	کارگاه بهره کشی
rate of yield	نرخ بهره موثر
ready for use	اماده بهره برداری
real interest rate	نرخ بهره واقعی
real rate of interest	نرخ بهره واقعی
respiratory exchange index	شاخص بهره تنفسی
sexual abuse	بهره کشی جنسی
to put out money to interest	پول به بهره گذاشتن
passives	پدافندغیر عامل بی بهره
underutilization of labor	کم بهره گیری از کارگر
utilization statistics	امار بهره وری
passive	پدافندغیر عامل بی بهره
sweatshop	کارگاه بهره کشی
per capita productivity	بهره وری سرانه
tapping	بهره برداری کردن از
effective interest rate	نرخ بهره موثر
high efficiency	ضریب بهره بالا
average productivity	بهره دهی متوسط
utilize	بهره برداری کردن
factor productivity	بهره دهی عوامل
beneficiaries	بهره بردار ذیحق
child abuse	بهره کشی از کودک
beneficiary	بهره بردار ذیحق
utilising	بهره برداری کردن
utilises	بهره برداری کردن
exploitation of labor	بهره کشی کارگر
exploitation of colonies	بهره کشی مستعمرات
utilised	بهره برداری کردن
utilizes	بهره برداری کردن
secondary gain	بهره ثانوی بیماری
epinosic gain	بهره ثانوی بیماری
emergency operation	بهره برداری اضطراری
royalty	حق بهره برداری از چیزی
royalties	حق بهره برداری از چیزی
high rate of interest	نرخ بالای بهره
enjoy	برخوردارشدن از بهره مندشدن از
infatute	ازخرد بی بهره کردن
pure rate of interest	نرخ بهره خالص
enjoyed	برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoying	برخوردارشدن از بهره مندشدن از
utilizing	بهره برداری کردن
bank rate	نرخ بهره بانکی
i paid the debt plus interest	بدهی را با بهره ان دادم
interest profit	عایدی حاصل از بهره
high rate of interest	نرخ سنگین بهره
enjoys	برخوردارشدن از بهره مندشدن از
water utilization project	پروژه بهره برداری از منابع اب
decreasing marginal productivity	بهره وری نهائی نزولی
partook	بهره داشتن طرفداری کردن
partaken	شریک شدن بهره داشتن
partake	شریک شدن بهره داشتن
short term rate of interest	نرخ بهره کوتاه مدت
integrated reservoir operation	بهره برداری توام از چندمخزن
benefical owner of an estate	مالک بهره برداریک دارایی
capacity utilization rate	نرخ بهره داری از فرفیت
agronomics	علم بهره برداری از زمین