Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
interosculate	بهم پیوستن بهم امیختن
Search result with all words
admix	مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
Other Matches
synthesize	امیختن
synthetize	امیختن
to alloy gold with copper	امیختن
mingle	امیختن
combining	امیختن
mingled	امیختن
combines	امیختن
mingles	امیختن
combine	امیختن
synthesizing	امیختن
admix	امیختن
interlard	امیختن
brewed	امیختن
intermingle	با هم امیختن
synthesising	امیختن
synthesized	امیختن
synthesised	امیختن
intermingles	با هم امیختن
intermixing	در هم امیختن
synthesizes	امیختن
intermingling	با هم امیختن
mell	امیختن
fuse	امیختن
fused	امیختن
intermingled	با هم امیختن
interblend	امیختن
interblend	در هم امیختن
brew	امیختن
blends	امیختن
synthesises	امیختن
immix	در هم امیختن
incorporating	امیختن
incorporates	امیختن
incorporate	امیختن
blend	امیختن
amalgamate	امیختن
amalgamated	امیختن
amalgamates	امیختن
amalgamating	امیختن
mixes	امیختن
mix	امیختن
inosculate	امیختن
mingling	امیختن
meddled	امیختن
brews	امیختن
meddles	امیختن
meddle	امیختن
to stir up	امیختن
commingle	بهم امیختن
oxygenate	اکسیژن امیختن
immingle	درهم امیختن
oxygenated	اکسیژن امیختن
oxygenating	اکسیژن امیختن
interfusion	بهم امیختن
interlace	در هم امیختن در هم بافتن
carbonation	عمل امیختن با
intermix	بهم امیختن
coalesce	بهم امیختن
carburet	باذغال امیختن
coalesced	بهم امیختن
fused	فیوزدارکردن امیختن
coalesces	بهم امیختن
coalescing	بهم امیختن
fuse	فیوزدارکردن امیختن
interweave	باهم امیختن
scrambling	درهم امیختن
scrambles	درهم امیختن
scrambled	درهم امیختن
scramble	درهم امیختن
shuffles	بهم امیختن
fold	بهم امیختن
oxygenates	اکسیژن امیختن
shuffled	بهم امیختن
shuffle	بهم امیختن
womanize	بازنان امیختن
knead	سرشتن امیختن
kneaded	سرشتن امیختن
kneading	سرشتن امیختن
shuffling	بهم امیختن
folded	بهم امیختن
folds	بهم امیختن
inviscade	با چسب امیختن
inviscate	باچیزچسبناک امیختن
mixing in place	امیختن در جا مخلوط در جا
oxygenize	با اکسیژن امیختن
plant mixing	امیختن در کارخانه
kneads	سرشتن امیختن
interweaves	باهم امیختن
sulfuret	با گوگرد امیختن
sulfurate	با گوگرد امیختن
interwove	باهم امیختن
sentimentalize	با احساسات امیختن
interweaving	باهم امیختن
attemper	نرم کردن امیختن
grades	جورکردن باهم امیختن
grade	جورکردن باهم امیختن
mix	امیختن مخلوط کردن
mixing	بهم زدن امیختن
conjugate	درهم امیختن توام
mixes	امیختن مخلوط کردن
pepsinate	با جوهر گوارنده امیختن
compounds	: ترکیب کردن امیختن
compounded	: ترکیب کردن امیختن
interfuse	بهم امیختن افشاندن
loading	امیختن موادخارجی به شراب
compound	: ترکیب کردن امیختن
sulphate	با اسید سولفوریک امیختن
intermix	در هم امیختن با هم مخلوط کردن
sulfate	با اسید سولفوریک امیختن
aluminum coating by spraying amalgamate	روکش الومینیوم کردن امیختن
sectarianize	با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
insalivate	با خدو اغشتن با بزاق امیختن
immingle	بهم امیختن مخلوط کردن
barbarize	با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
to mull a mull of	داغ کردن و امیختن باادویه و قند
premix	قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
interlock	پیوستن
affix	پیوستن
interlocks	پیوستن
link	به هم پیوستن
interlocking	پیوستن
interlocked	پیوستن
adjoin	پیوستن
adjoined	پیوستن
adjoins	پیوستن
couples	پیوستن
affixed	پیوستن
joins	پیوستن
meet	پیوستن
meets	پیوستن
annexing	پیوستن
annexes	پیوستن
annex	پیوستن
affiliate	پیوستن
couple	پیوستن
allying	پیوستن
ally	پیوستن
coupled	پیوستن
affixing	پیوستن
affixes	پیوستن
joined	پیوستن
cements	پیوستن
attaches	پیوستن
attaching	پیوستن
coalescence	پیوستن
sorted	پیوستن
sorts	پیوستن
sort	پیوستن
conjoin	پیوستن
cement	پیوستن
enlink	پیوستن
link-ups	پیوستن
cementing	پیوستن
link-up	پیوستن
link up	پیوستن
cemented	پیوستن
attach	پیوستن
join up	به هم پیوستن
connects	پیوستن
to go in with	پیوستن با
join	پیوستن
to bring into contact	پیوستن
anastomois	به هم پیوستن
connect	پیوستن
to make contact	پیوستن
adequateness	چسبیدن پیوستن
filiate	اشناکردن پیوستن
to piece together	بهم پیوستن
glutinate	بهم پیوستن
to grow together	باهم پیوستن
anastomosis	بهم پیوستن
to grow into one	بهم پیوستن
anastomose	بهم پیوستن
to jury-rig something	چیزی را به هم پیوستن
concatenate	بهم پیوستن
admix	بهم پیوستن
inosculate	بهم پیوستن
inone	بهم پیوستن
incorporating	بهم پیوستن
incorporates	بهم پیوستن
to put together	بهم پیوستن
incorporate	بهم پیوستن
interconnects	بهم پیوستن
cling	چسبیدن پیوستن
clings	چسبیدن پیوستن
interlink	بهم پیوستن
combining	باهم پیوستن
interlinked	بهم پیوستن
combines	باهم پیوستن
interlinking	بهم پیوستن
interlinks	بهم پیوستن
combine	باهم پیوستن
knots	بهم پیوستن
knot	بهم پیوستن
joint	بهم پیوستن
knits	بهم پیوستن
knit	بهم پیوستن
interconnected	بهم پیوستن
interconnect	بهم پیوستن
welds	بهم پیوستن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com