Dictiornary-Farsi | بههر راهی ،به هر طریقی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 52 (4 milliseconds)

English	Persian
by hook or by crook <idiom>	بههر راهی ،به هر طریقی


Other Matches

in kind <idiom>	به طریقی مشابه
permanently	انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
explosive bolt	سه راهی
classification yard line	دو راهی
aberration	کج راهی
siding	دو راهی
sidings	دو راهی
aberration	کج راهی انحراف
knees	سه گوشه سه راهی
slideway	راهی که دران سر
explosive bolt	سه راهی انفجاری
n way switch	گزینه N راهی
fall back <idiom>	راهی شدن
non-cooperation	ناسر به راهی
jct	چند راهی
y track	سه راهی در خط اهن
socket	دو راهی لوله
knee	سه گوشه سه راهی
waif	بچه سر راهی
interchange	پل چند راهی
interchanged	پل چند راهی
interchanges	پل چند راهی
interchanging	پل چند راهی
departing	راهی شدن
foundling	بچه سر راهی
foundlings	بچه سر راهی
depart	راهی شدن
departs	راهی شدن
There is always a right way of doing everything.	هرکاری راهی دارد
collecting tee	سه راهی جمع کننده
foster	بچه سر راهی پرستار
fostered	بچه سر راهی پرستار
to take a course	راهی را پیش گرفتن
fostering	بچه سر راهی پرستار
socket putty	[بطانه دو راهی لوله]
fosters	بچه سر راهی پرستار
distributing tee	سه راهی توزیع کننده
great divide	دو راهی مرگ و زندگی
go	درصدد بودن راهی شدن
goes	درصدد بودن راهی شدن
break fresh ground <idiom>	از راهی تازه به جایی رسیدن
to fret a passage	راهی رابوسیله سایش بازکردن
companion hatchway	راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
way station	ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
dials	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialed	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dediction of way	هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
trial and error <idiom>	یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب