English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (12 milliseconds)
English Persian
i can add rapidly به اشکال ما افزود
Other Matches
my grief was intensified براندوه من افزود
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
worriment اشکال
spinosity اشکال
snaggy پر اشکال
traversed اشکال
nodus اشکال
dead lock اشکال
bug اشکال
bugging اشکال
bugs اشکال
drawback اشکال
drawbacks اشکال
traverse اشکال
traverses اشکال
traversing اشکال
disadvantages اشکال
disadvantage اشکال
nodes اشکال
node اشکال
barely با اشکال
fault description توضیح اشکال
diversely به اشکال مختلف
error description توضیح اشکال
difficulty اشکال زحمت
forms of currency اشکال پول
description of error توضیح اشکال
baboon اشکال مضحک
geometrical figures اشکال هندسی
demurrable اشکال کردنی
debugged اشکال زدایی
difficulties اشکال زحمت
hardness اشکال سفتی
debugging اشکال زدائی
debugging اشکال زدایی
debugs اشکال زدایی
debugger اشکال زدائی
debugger اشکال یابی
debug اشکال زدایی
baboons اشکال مضحک
impediment محظور اشکال
impediments محظور اشکال
trouble shooting رفع اشکال
burbling اشکال بی نظمی
troubleshooting اشکال یابی
burbles اشکال بی نظمی
burbled اشکال بی نظمی
to tide over a difficulty اشکال را بر طرف
to make difficulties اشکال تراشیدن
burble اشکال بی نظمی
smooth delivery تحویل بی اشکال
nuclide اشکال اتمی
geometric shapes اشکال هندسی
defect description توضیح اشکال
To get into difficulties. دچار اشکال شدن
program debugging اشکال زدایی برنامه
bottle neck مانع اشکال کار
well بدون اشکال اوه
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
debug aids ادوات اشکال زدایی
dysphonia اشکال در حرف زدن
similar figures اشکال همانندیا متشابه
diversiform دارای اشکال مختلف
to create a difficulty اشکال پیش اوردن
dysphagia اشکال دربلعیدن غذا
debugging aids وسائل اشکال زدایی
debugging aids ادوات اشکال زدایی
debugging a program اشکال زدایی یک برنامه
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
There is the rub. اشکال درهمین جااست
debugger برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debugs اشکال زدائی کردن
swarmed چندین اشکال برنامه
swarm چندین اشکال برنامه
wells بدون اشکال اوه
handicap امتیاز دادن اشکال
handicaps امتیاز دادن اشکال
discomfits ایجاد اشکال کردن
discomfiting ایجاد اشکال کردن
kaleidoscope لوله اشکال نما
discomfited ایجاد اشکال کردن
kaleidoscopes لوله اشکال نما
discomfit ایجاد اشکال کردن
swarms چندین اشکال برنامه
acataposis اشکال عمل بلع
debugs اشکال زدایی کردن
debugged اشکال زدائی کردن
debugged اشکال زدایی کردن
debug اشکال زدایی کردن
debug اشکال زدائی کردن
adds قرار دادن اشکال کنار هم
adding قرار دادن اشکال کنار هم
add قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time <idiom> با اشکال وبه سختی وقت
filet توری دارای اشکال مربع
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
galanty show نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
smooths صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest صاف کردن بدون اشکال بودن
To put obstacles in the way. سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
bugging بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
bugs بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
primitive برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
bug بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
transversal اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
setting up معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
planimeter دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
graph اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
sets معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
graphs اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
set معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
tessellate کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
snapshots چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
snapshot چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
regional breakpoint نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
stepping اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
step اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
troubleshoot 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
aerodynamics شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
maintenance بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
click art صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
traces برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
trace برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosette اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stereoscope جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com